Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
upsetter
U
مختل کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
distempered
U
مختل
deranged
U
مختل
tetched
U
مختل
teched
U
مختل
disturbed
U
مختل
undisturbed
U
مختل نشده
disorganised
U
مختل کردن
discombobulate
U
مختل کردن
off the rails
U
مختل درهم
disturbs
U
مختل کردن
disturb
U
مختل کردن
perturbate
U
مختل مضطرب
disordered
U
مختل شده
disorderly
U
نامنظم مختل
out of kelter
U
خراب مختل
disturbed
U
مختل شده
unsettled
U
اشفته مختل
undisturbed
U
غیر مختل
mentally abnormal
U
مختل المشاعر
disorganises
U
مختل کردن
disorganizing
U
مختل کردن
disorganizes
U
مختل کردن
queer
U
مختل کردن
disorganize
U
مختل کردن
queerer
U
مختل کردن
queerest
U
مختل کردن
disorganising
U
مختل کردن
kelter
U
بی ترتیب مختل
disrupting
U
مختل کردن کار
disorganizing
U
مختل کردن نظم
disrupt
U
مختل کردن کار
disorganises
U
مختل کردن نظم
disrupts
U
مختل کردن کار
disorganizes
U
مختل کردن نظم
disorganised
U
مختل کردن نظم
disorganize
U
مختل کردن نظم
to go out of gear
U
مختل شدن ازکارافتادن
disorganising
U
مختل کردن نظم
hampers
U
مانع شدن مختل کردن
disorder
U
برهم زدن مختل کردن
disorders
U
برهم زدن مختل کردن
violates
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
violated
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
violate
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
hamper
U
مانع شدن مختل کردن
hampered
U
مانع شدن مختل کردن
hampering
U
مانع شدن مختل کردن
rain on someone's parade
<idiom>
U
برنامه های دیگران را مختل کردن
critical altitude
U
ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
polarity
U
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarities
U
وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
I hate to rain on your parade, but all your plans are wrong.
U
از اینکه کارت را مختل کنم بیزارم، اما برنامه هایت همگی اشتباه هستند.
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
unhinges
U
مختل کردن باز کردن
disarranges
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
unhinge
U
مختل کردن باز کردن
disarrange
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
disarranged
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
unhinging
U
مختل کردن باز کردن
disarranging
U
بی ترتیب کردن مختل کردن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bidder
U
کننده
bender
U
خم کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
mumbler
U
من من کننده
skittish
U
رم کننده
benders
U
خم کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
prater
U
پچ پچ کننده
sensor
U
حس کننده
crepitant
U
خش خش کننده
fizzy
U
کف کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
rebutter
U
رد کننده
ear-splitting
U
کر کننده
puffer
U
پف کننده
squelcher
U
له کننده
squasher
U
له کننده
mitigative
U
کم کننده
mitigatory
U
کم کننده
bidders
U
کننده
filler
U
پر کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
solver
U
حل کننده
deletive
U
حک کننده
fluxing oil
U
اب کننده
crusher
U
له کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com