Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
touch in goal
U
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
boundary
U
مرزی
boundaries
U
مرزی
border
U
خط مرزی
bordered
U
خط مرزی
paralic
U
مرزی
mete
U
: خط مرزی
bordering
U
خط مرزی
marginal
U
مرزی
borderline
U
مرزی
extraterritoriality
U
برون مرزی
extraterritorial
U
برون مرزی
exterritorial
U
برون مرزی
marginal check
U
مقابله مرزی
mete
U
سنگ مرزی
marginal check
U
برسی مرزی
marginal checking
U
بررسی مرزی
marginal consciousness
U
هشیاری مرزی
marginal test
U
ازمون مرزی
limiting voltage
U
ولتاژ مرزی
oversea
U
برون مرزی
frontier
U
خط فاصل مرزی
rubicon
U
مرز خط مرزی
frontier treaty
U
معاهده مرزی
frontalier
U
یکان مرزی
frontalier
U
نیروهای مرزی
critical frequency
U
فرکانس مرزی
outposts
U
پایگاه مرزی
border stone
U
سنگ مرزی
outpost
U
پایگاه مرزی
boundary surface
U
سطح مرزی
border installations
U
تاسیسات مرزی
borderline schizophrenia
U
اسکیزوفرنی مرزی
borderline state
U
حالت مرزی
boundary layer
U
لایه مرزی
boundary effect
U
اثر مرزی
border land
U
زمین مرزی
boundary trench
U
نهرچه مرزی
marchland
U
زمین مرزی
cleavage plane
U
سطح مرزی
boundary conditions
U
شرایط مرزی
boundar trench
U
نهرچه مرزی
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
high seas
U
ابهای برون مرزی
frontalier
U
جزو یکان مرزی
borderline psychosis
U
روان پریشی مرزی
laminar boundary layer
U
لایه مرزی خطی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
inland
U
درون مرزی داخله
catchment
U
حوزه ابریز مرزی
barrier combat air patrol
U
گشتی مرزی هوایی
exterritoriality
U
حقوق برون مرزی
surface boundary layer
U
لایه مرزی سطح
borderline mental deficiency
U
نقص عقلی مرزی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
terry
U
سربازمدافع مرزی انگلیس
extraterritoriality
U
حقوق برون مرزی
borderline mental retardation
U
عقب ماندگی ذهنی مرزی
boundaries
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary
U
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
overseas
U
ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
oversea command
U
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
service line
U
خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
drop shot
U
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
reynolds stress
U
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
This new frontier incident probably means war.
U
این رویداد مرزی جدید معنیش احتمالآ جنگ است
ranged
U
محدوده
range
U
محدوده
ranges
U
محدوده
spans
U
محدوده
spanning
U
محدوده
span
U
محدوده
confine
U
محدوده
scope
U
محدوده
spanned
U
محدوده
confining
U
محدوده
time limit
U
محدوده زمانی
error range
U
محدوده خطا
floored
U
محدوده زمین
fair territory
U
محدوده خطا
floor
U
محدوده زمین
range
U
حدود محدوده
ranged
U
حدود محدوده
time limits
U
محدوده زمانی
grades
U
سطح یا محدوده
grade
U
سطح یا محدوده
floors
U
محدوده زمین
ranges
U
حدود محدوده
range check
U
بررسی محدوده
sin bin
U
محدوده پنالتی
playing area
U
محدوده زمین
soft cell boundaries
U
محدوده ازاد سل
zones
U
حیطه محدوده
zone
U
حیطه محدوده
transmission limit
U
محدوده فرافرستی
number range
U
محدوده اعداد
normal range
U
محدوده عادی
bands
U
محدوده فرکانس ها بین دو حد
in
U
توپ در محدوده زمین
in-
U
توپ در محدوده زمین
band
U
محدوده فرکانس ها بین دو حد
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
frequency range
U
محدوده فرکانس نامی
bank switching
U
راه گزینی محدوده
trap shot
U
ضربه به گوی از محدوده ماسهای
palettes
U
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palette
U
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
patch
U
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
repertoire
U
محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
newton
U
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
confidence level
U
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
infield
U
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
families
U
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
short line
U
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
family
U
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
outside
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outsides
U
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
out of bounds
U
خارج شدن توپ از محدوده زمین
patches
U
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
normal
U
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
bands
U
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
in hand
U
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
scope
U
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
UHF
U
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
band
U
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal
U
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
skid pad
U
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
hoops
U
دروازه
port
U
دروازه
goal
U
دروازه
gate
U
دروازه
goals
U
دروازه
hoop
U
دروازه
portal
U
دروازه
barbacan
U
دروازه
barbican
U
دروازه
gateways
U
دروازه
gateway
U
دروازه
gates
U
دروازه
goal area line
U
خط دروازه
portals
U
دروازه
team area
U
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
quantifier
U
علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
center of gravity envelope
U
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
special
U
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
saved
U
نجات دروازه
goal
U
دروازه بان
gatepost
U
بازوی دروازه
saves
U
نجات دروازه
gateposts
U
بازوی دروازه
tend goal
U
دروازه بانی
goal area
U
منطقه دروازه
attacting zone
U
منطقه دروازه
keep goal
U
دروازه بانی
between the pipes
U
تیر دروازه
save
U
نجات دروازه
hoops
U
دروازه کروکه
keeper
U
دروازه بان
keepers
U
دروازه بان
gate keeper
U
دروازه بان
goal crease
U
محوطه دروازه
gatekeeper
U
دروازه بان
goalkeepers
U
دروازه بان
goal keeper
U
دروازه بان
goalkeeper
U
دروازه بان
goal keeper line
U
خط دروازه بان
puck stopper
U
دروازه بان
gatekeepers
U
دروازه بان
in goal
U
دروازه بان
goal mouth
U
دهانه دروازه
goal tender
U
دروازه بان
goalar
U
دروازه بان
goalies
U
دروازه بان
goal posts
U
پایههای دروازه
goalie
U
دروازه بان
hoop
U
دروازه کروکه
goals
U
دروازه بان
logic gate
U
دروازه منطقی
starting gate
U
دروازه شروع
octroi
U
مالیات دم دروازه
octroi
U
دروازه بانی
wicket
U
دروازه کوچک
own goals
U
گل به دروازه خودی
own goal
U
گل به دروازه خودی
wickets
U
دروازه کوچک
tend goal
U
حفظ دروازه
private
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
privates
U
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com