Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ice time
U
مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stroke play
U
مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
inning
U
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
two person zero sum game
U
بازی دو نفره با مجموع صفر
hand
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
cup of coffeen
U
شرکت کوتاه بازیگر کم تجربه در مسابقه
three ball
U
مسابقه گلف بین سه بازیگر باسه گوی
ladder tournament
U
مسابقه برحسب مقام و قدرت بازیگر در جدول تقدم و تاخر
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
to play up to another actor
بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
scorecard
U
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
slanted
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slants
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
handball
U
بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
slant
U
بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
scorecards
U
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
statue of liberty play
U
بازی تهاجمی از بازیگر گوش که با بلندکردن دست خودحریف را گول می زند
plays
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
played
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
playing
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
play
U
شرط بندی روی بازی یا بازیگر رساندن ماهرانه ماهی صیدشده به خشکی
bouts
U
یک دور مسابقه یا بازی
bout
U
یک دور مسابقه یا بازی
bowls
U
مسابقه وجشن بازی بولینگ
Shall we play a game of cards?
U
یک مسابقه ورق با هم بازی بکنیم؟
slaloms
U
مسابقه سرعت اسکی بازی
slalom
U
مسابقه سرعت اسکی بازی
bowl
U
مسابقه وجشن بازی بولینگ
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
mat
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
U
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
yips
U
هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
polo
U
بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
distances
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
distance
U
مدت بازی قسمتی از مسیر مسابقه مشخص شده به وسیله پرچم یا میله
residual sum of squares
U
مجموع مجذورات انحرافات مجموع مربعات انحرافات مجموع مجذورات باقیمانده ها
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacked
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
U
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed
U
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
sum of squares of regression
U
مجموع مربعات رگرسیون مجموع مجذورات رگرسیون
regression sum of squares
U
مجموع مجذورات رگرسیون مجموع مربعات رگرسیون
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
shinny
U
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
bucket
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
buckets
U
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
harlequinade
U
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
U
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship
U
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
U
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
U
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib
U
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
U
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
kiss in the ring
U
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
U
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
derrick
U
دریک
in an instant
U
دریک ان
derricks
U
دریک
sedentary
U
مقیم دریک جا
en bloc
U
دریک بلوک
standing derrick
U
دریک ثابت
on one occasion
U
دریک موقع
in an instant
U
دریک لحظه
swinging derrick
U
دریک گردان
on a par
U
دریک تراز
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
U
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
U
نمایش لال بازی ودلقک بازی
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
summation
U
مجموع
totalling
U
مجموع
ensembles
U
مجموع
sum
U
مجموع
ensemble
U
مجموع
totals
U
مجموع
amount
U
مجموع
sums
U
مجموع
lump
U
مجموع
sum total
U
مجموع
over all
U
مجموع
totaled
U
مجموع
total
U
مجموع
lumped
U
مجموع
lumps
U
مجموع
totalled
U
مجموع
totaling
U
مجموع
aline
U
دریک رشته قراردادن
partly
U
نسبتا دریک جزء
somewheres
U
یک جایی دریک محلی
run in the family/blood
<idiom>
U
دریک سطح بودن
beside
U
دریک طرف بعلاوه
somewhere
U
یک جایی دریک محلی
rub elbows/shoulders
<idiom>
U
دریک سطح بودن
pitcherful
U
انچه دریک سبوجابگیرد
out of step
<idiom>
U
دریک گام نبودن
sum of products
U
مجموع حاصلضرب
sum of squares
U
مجموع مربعات
sum of squares
U
مجموع مجذورات
totality
U
تمامیت مجموع
anecdotage
U
مجموع حکایات
iambus
U
وتد مجموع
pentachord
U
مجموع پنج نت
totyality
U
جمع مجموع
iamb
U
وتد مجموع
tercet
U
مجموع سه چیز
logic sum
U
مجموع منطقی
altogether
U
همگی مجموع
sideways sum
U
مجموع جانبی
modulo two sum
U
مجموع به پیمانه دو
check sum
U
مجموع مقابلهای
summated ratings
U
مجموع درجه ها
triad
U
مجموع سه چیز
checksum
U
مجموع مقابلهای
rootage
U
مجموع ریشه ها
triads
U
مجموع سه چیز
summation
U
مجموع یابی
ledger bait
U
که دریک جا روی نگاه دارند
textbooks
U
کتاب اصلی دریک موضوع
coincide
U
دریک زمان اتفاق افتادن
textbook
U
کتاب اصلی دریک موضوع
pent up
U
دریک جا نگاه داشته شده
coincided
U
دریک زمان اتفاق افتادن
in a crack
U
دریک چشم بهم زدن
batch
U
مقدار نان دریک پخت
chorus girls
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
batches
U
مقدار نان دریک پخت
coincides
U
دریک زمان اتفاق افتادن
capful
U
انچه دریک کلاه جابگیرد
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
easy does it
<idiom>
U
دریک چشم بهم زدن
have one's ass in a sling
<idiom>
U
دریک وضع نا مساعد بودن
text book
U
کتاب اصلی دریک موضوع
coinciding
U
دریک زمان اتفاق افتادن
collinear
U
دریک خط مستقیم واقع شونده
coincident
U
واقع شونده دریک وقت
colocate
U
دریک مکان قرار دادن
polynya
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynia
U
منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
chorus girl
U
زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
cartful
U
انچه دریک گاری جا بگیرد
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
mass diagram
U
منحنی مجموع بدهها
baronage
U
مجموع بارونها و نجبا
series
U
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
sum of squares of residual
U
مجموع مربعات باقیمانده
imbic
U
دارای وتد مجموع
sewerage
U
مجموع مجرای فاضلاب
fore and aftring
U
مجموع بادبانهای کشتی
alpine combined
U
مجموع مسابقههای الپاین
sum of the terms of an infinite sequence
U
مجموع یک دنباله
[ریاضی]
iambic
U
وابسته به وتد مجموع
aggregate
U
مجموع جمع کردن
vocabularies
U
مجموع لغات یک زبان
cordage
U
مجموع طنابهای کشتی
bureaucracies
U
مجموع گماشتگان دولتی
aggregates
U
مجموع جمع کردن
bureaucracy
U
مجموع گماشتگان دولتی
total search result
U
مجموع نتیجه جستجو
toting
U
جمع کردن مجموع
vocabulary
U
مجموع لغات یک زبان
totes
U
جمع کردن مجموع
toted
U
جمع کردن مجموع
tote
U
جمع کردن مجموع
concurrent
U
دریک وقت واقع شونده موافق
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
gyle
U
مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
palmful
U
انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
hinge joint
U
مفصلی که دریک سطح حرکت کند
gigahertz
U
فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
pointsman
U
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
Bureaucracy . Red tape .
U
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
total deformation
U
مجموع تمام تغییر شکلها
rigging
U
مجموع طناب و بادبانهای کشتی
gear
مجموع چرخهای دنده دار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com