Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
insculp
U
مجسمه سازی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
sculpture
U
مجسمه سازی
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
sculptures
U
مجسمه سازی
plastic
U
پلاستیک مجسمه سازی
muscling
U
در پیکرنگاری و مجسمه سازی
waxwork
U
مجسمه سازی ازموم
waxworks
U
مجسمه سازی ازموم
corp
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
corpe
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
statuesque
U
شبیه مجسمه سبک مجسمه
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
statue
U
مجسمه
image
U
مجسمه
images
U
مجسمه
sculptor work
U
مجسمه
image
U
مجسمه
statues
U
مجسمه
statuary
U
مجسمه سای
image
U
مجسمه شکل
entablement
U
سکوی مجسمه
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
imagery
U
شکل و مجسمه
mannequin
U
مجسمه چوبی
footpaths
U
پایه مجسمه
statuette
U
مجسمه کوچک
statuettes
U
مجسمه کوچک
mannequins
U
مجسمه چوبی
sphinx
مجسمه ابوالهول
footpath
U
پایه مجسمه
antique statue
U
مجسمه عتیقه
images
U
مجسمه شکل
sphinxes
U
مجسمه ابوالهول
acropodium
U
پایهء مجسمه
sculpturesque
U
شبیه مجسمه
foliate mask
U
صورت مجسمه انسان
busted
U
مجسمه نیم تنه
figurine
U
مجسمه سفالین رنگی
pedestals
U
پایه مجسمه شالوده
socle
U
پایه ستون یا مجسمه
entablement
U
صفحه زیر مجسمه
pedestal
U
پایه مجسمه شالوده
busts
U
مجسمه نیم تنه
bust
U
مجسمه نیم تنه
plinths
U
ازاره پایه مجسمه
plinth
U
ازاره پایه مجسمه
figurines
U
مجسمه سفالین رنگی
busting
U
مجسمه نیم تنه
idol
U
خدای دروغی مجسمه
sculptress
U
مجسمه ساز حجار
sculptor
U
مجسمه ساز حجار
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
taille
U
شکل وساخت مجسمه
banderol
U
[نوار تزئینی مجسمه]
sculptors
U
مجسمه ساز حجار
banderole
U
[نوار تزئینی مجسمه]
figurin
U
مجسمه سفالین رنگی
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
pedestal
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
busts
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestals
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
bust
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busted
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
telamon
U
ستونی که مجسمه مرد باشد
statuesque
U
خوش هیکل مجسمه وار
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
busting
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
caster for pedestal
U
چرخ پایه
[میز یا مجسمه یا چراغ]
Make sure the statuette doesnt topple over .
U
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
paris doll
U
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
acroter
U
انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
the statue was well niched
U
مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
simulates
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulate
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
floored
U
کف سازی کردن
floors
U
کف سازی کردن
floor
U
کف سازی کردن
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
copies
U
بدل سازی کردن
copied
U
بدل سازی کردن
copying
U
بدل سازی کردن
copy
U
بدل سازی کردن
simulating
U
وانمود سازی کردن
jerry build
U
بنا سازی کردن
calker
U
زیرپوش سازی کردن
simulate
U
وانمود سازی کردن
simulates
U
وانمود سازی کردن
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
To forge a document (documents).
U
سند ومدرک سازی کردن
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
imagery
U
شبیه سازی عکاسی کردن
subvert
U
درون واژگون سازی کردن
bastardization
U
بدل سازی حرامزاده کردن
subverted
U
درون واژگون سازی کردن
subverts
U
درون واژگون سازی کردن
subverting
U
درون واژگون سازی کردن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
clearance
U
پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
deletes
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleting
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
deleted
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
delete
U
پاک کردن متن یا فایل از یک رسانه ذخیره سازی
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
compacted
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacts
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting
U
کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
media
U
کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
pave
U
[صاف کردن و یکنواخت سازی لبه یا انتهای فرش با قیچی]
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
criosphinx
U
ابوالهول
[مجسمه ابوالهول در مصر باستان]
desert
U
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
abbazzo
U
مدل ساختمان مدل مجسمه
addresses
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
addressed
U
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
To cook the books.
U
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
documented
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refreshed
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
document
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
refresh
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
U
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
documenting
U
عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
doubled up
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
U
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
conditioning
U
شرطی کردن شرطی سازی
density
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities
U
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
half length
U
تصویر نیم تنه مجسمه نیم تنه
list
U
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
pavement
U
کف سازی
pavements
U
کف سازی
compaction
U
تو پر سازی
individualized
U
تک سازی
individualised
U
تک سازی
retortion
U
خم سازی
individualizing
U
تک سازی
individualizes
U
تک سازی
retortion
U
کج سازی
individualization
U
تک سازی
local anasthesia
U
سر سازی
individualize
U
تک سازی
individuation
U
تک سازی
flooring
U
کف سازی
bridgework
U
پل سازی
individualises
U
تک سازی
bridge building
U
پل سازی
deflexion
U
خم سازی
flection
U
خم سازی
truncation
U
بی سر سازی
padding
U
له سازی
individualising
U
تک سازی
repk lection
U
پر سازی
stylization
U
مد سازی
idolization
U
بت سازی
suppression
U
موقوف سازی
paralysation
U
فلج سازی
modelled
U
مدل سازی
deconditioning
U
ناشرطی سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com