Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spellbind
U
مجذوب کردن مفتون ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spellbound
U
مفتون مجذوب
attracting
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracted
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attracts
U
جذب کردن مجذوب ساختن
attract
U
جذب کردن مجذوب ساختن
enthralling
U
مفتون ساختن
enthrals
U
مفتون ساختن
enthralled
U
مفتون ساختن
enthraling
U
مفتون ساختن
enthraled
U
مفتون ساختن
enthral
U
مفتون ساختن
enthrall
U
مفتون ساختن
mashing
U
مفتون کردن
mashes
U
مفتون کردن
mashed
U
مفتون کردن
mash
U
مفتون کردن
fascinated
U
مجذوب کردن
witch
U
مجذوب کردن
fascinates
U
مجذوب کردن
witches
U
مجذوب کردن
win over
U
مجذوب کردن
fascinate
U
مجذوب کردن
to win over to one's side
U
مجذوب خود کردن
engage
U
مجذوب کردن درهم انداختن
engages
U
مجذوب کردن درهم انداختن
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
charmed
U
مفتون
nuts
U
مفتون
raptured
U
مجذوب
engross
U
مجذوب
hepped up
U
مجذوب
engrossed
U
مجذوب
fascinator
U
مجذوب کننده
absorbs
U
مجذوب شدن در
absorb
U
مجذوب شدن در
attractable
U
مجذوب ساختنی
attractor
U
مجذوب کننده
interested
U
مجذوب غرض الود
have a crush on
<idiom>
U
مجذوب کسی شدن
rapt
U
برده شده مجذوب
damp
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampers
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
dampest
U
دلمرده کردن حالت خفقان پیدا کردن مرطوب ساختن
engineered
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
makes
U
درست کردن ساختن اماده کردن
engineers
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineer
U
اداره کردن طرح کردن و ساختن
make
U
درست کردن ساختن اماده کردن
prepare
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
prepares
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
To bear (put up) with somebody.
U
با کسی سر کردن (مدارا کردن ؟ ساختن )
preparing
U
اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to manufacture
[into]
U
ساختن
[درست کردن]
[به]
work up
U
ترکیب کردن ساختن
getting
U
مجاب کردن ساختن
get
U
مجاب کردن ساختن
to lay it on thick
U
نصب کردن ساختن
gets
U
مجاب کردن ساختن
violate
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
reproduced
U
چاپ کردن دوباره ساختن
violated
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
violates
U
بی حرمت ساختن مختل کردن
agonise
U
معذب ساختن متاثر کردن
please
U
خشنود ساختن کیف کردن
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
reproduces
U
چاپ کردن دوباره ساختن
proscribes
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
incapacitated
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitate
U
ناتوان ساختن محجور کردن
discompose
U
مضطرب ساختن پریشان کردن
destroying
U
ویران کردن نابود ساختن
reproduce
U
چاپ کردن دوباره ساختن
incapacitating
U
ناتوان ساختن محجور کردن
entombs
U
دفن کردن مقبره ساختن
highlighting
U
روشن ساختن مشخص کردن
fraternising
U
برادری کردن متفق ساختن
tepefy
U
ولرم کردن ملول ساختن
redargue
U
متهم ساختن تکذیب کردن
surprise
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
assimilates
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
destroys
U
ویران کردن نابود ساختن
destroy
U
ویران کردن نابود ساختن
surprises
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
entombing
U
دفن کردن مقبره ساختن
fructify
U
برومند کردن بارور ساختن
oblige
U
وادار کردن مرهون ساختن
proscribing
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
admired
U
متحیر کردن متعجب ساختن
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
prepare
U
مهیا ساختن مجهز کردن
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
improvise
U
انا ساختن تعبیه کردن
prepares
U
مهیا ساختن مجهز کردن
preparing
U
مهیا ساختن مجهز کردن
improvises
U
انا ساختن تعبیه کردن
illuminates
U
درخشان ساختن زرنما کردن
improvising
U
انا ساختن تعبیه کردن
fraternised
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternizing
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternizes
U
برادری کردن متفق ساختن
fraternises
U
برادری کردن متفق ساختن
proscribed
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribe
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
obliged
U
وادار کردن مرهون ساختن
obliges
U
وادار کردن مرهون ساختن
fraternize
U
برادری کردن متفق ساختن
indicate
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicated
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
indicates
U
نمایان ساختن اشاره کردن بر
to cotton together
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
to cotton with each other
U
باهم ساختن یارفاقت کردن
lanes
U
کوچه ساختن منشعب کردن
lane
U
کوچه ساختن منشعب کردن
surprize
U
متعجب ساختن غافلگیر کردن
pt down
U
هرز اب ساختن منکوب کردن
tumify
U
اماس کردن متورم ساختن
pleases
U
خشنود ساختن کیف کردن
admires
U
متحیر کردن متعجب ساختن
emboss
U
مزین کردن پرجلوه ساختن
fraternized
U
برادری کردن متفق ساختن
reproducing
U
چاپ کردن دوباره ساختن
assimilating
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
frankest
U
باطل کردن مصون ساختن
franking
U
باطل کردن مصون ساختن
assimilate
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilate
U
تلفیق کردن همانند ساختن
to hammer out
U
ساختن بکوشش درست کردن
assimilated
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
retard
U
کند ساختن معوق کردن
assimilated
U
تلفیق کردن همانند ساختن
subdues
U
مقهور ساختن رام کردن
assimilates
U
تلفیق کردن همانند ساختن
internalizes
U
باطنی ساختن داخلی کردن
franks
U
باطل کردن مصون ساختن
assimilating
U
تلفیق کردن همانند ساختن
entomb
U
دفن کردن مقبره ساختن
serialised
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialises
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
franker
U
باطل کردن مصون ساختن
franked
U
باطل کردن مصون ساختن
frank
U
باطل کردن مصون ساختن
internalized
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalize
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalising
U
باطنی ساختن داخلی کردن
illuminate
U
درخشان ساختن زرنما کردن
internalises
U
باطنی ساختن داخلی کردن
internalised
U
باطنی ساختن داخلی کردن
subduing
U
مقهور ساختن رام کردن
illuminating
U
درخشان ساختن زرنما کردن
subdue
U
مقهور ساختن رام کردن
to bear with a person
U
باکسی ساختن یاسازش کردن
inculcate
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcated
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
retards
U
کند ساختن معوق کردن
inculcates
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
inculcating
U
جایگیر ساختن تلقین کردن
retarding
U
کند ساختن معوق کردن
serialising
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialize
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serialized
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
localizes
U
محلی کردن موضعی ساختن
perpetuates
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
localize
U
محلی کردن موضعی ساختن
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
entombed
U
دفن کردن مقبره ساختن
localising
U
محلی کردن موضعی ساختن
localises
U
محلی کردن موضعی ساختن
perpetuating
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
detect
U
کشف کردن نمایان ساختن
serializes
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
serializing
U
نوبتی کردن پیاپی ساختن
internalizing
U
باطنی ساختن داخلی کردن
localizing
U
محلی کردن موضعی ساختن
detecting
U
کشف کردن نمایان ساختن
detects
U
کشف کردن نمایان ساختن
perpetuate
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
detected
U
کشف کردن نمایان ساختن
incapacitates
U
ناتوان ساختن محجور کردن
perpetuated
U
دائمی کردن جاودانی ساختن
engrave
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
enabling
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
illume
U
منور کردن روشن فکر ساختن
engraves
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engraved
U
گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
enable
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
cark
U
بار کردن غمگین ساختن یاشدن
enabled
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
recess
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
freezes
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
freeze
U
ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
mirrored
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
enables
U
قادر ساختن وسیله فراهم کردن
mirror
U
دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
recesses
U
موقتا تعطیل کردن طاقچه ساختن
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com