English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to hear a case U دعوایی راگوش کردن درامری دادرسی کردن
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
restated U مجددا بیان کردن
restates U مجددا بیان کردن
re claim U مجددا ادعا کردن
restate U مجددا بیان کردن
reallocation U مجددا واگذار کردن
reintegrate U مجددا برقرار کردن
restating U مجددا بیان کردن
spruce up <idiom> U مجددا آراستن ،تمیز کردن
retool U مجددا با ابزار تجهیز کردن
to cross-check the result with a calculator U حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
reforest U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforested U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting U مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
recompile U کامپایل کردن برنامه اصلی مجددا پس از اعمال تغییرات یا رفع خطا
impressure U اعمال نیرو بر روی چیزی فشار و زور درامری
scrutinize U مطالعه کردن
dissect [analyse] U مطالعه کردن
assay U مطالعه کردن
analyze [American] U مطالعه کردن
inspect U مطالعه کردن
evaluate U مطالعه کردن
analyse [British] U مطالعه کردن
determine U مطالعه کردن
explore U مطالعه کردن
survey U مطالعه کردن
investigate U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
check U مطالعه کردن
bolt [examine] U مطالعه کردن
look into U مطالعه کردن
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
conciliate U ارام کردن مطالعه کردن
conciliates U ارام کردن مطالعه کردن
conciliating U ارام کردن مطالعه کردن
conciliated U ارام کردن مطالعه کردن
studying U تحصیل کردن مطالعه کردن
study U تحصیل کردن مطالعه کردن
studies U تحصیل کردن مطالعه کردن
de novo U مجددا
reprinting U مجددا بطبع رساندن
reprints U مجددا بطبع رساندن
realigned U مجددا متحد شدن
reprinted U مجددا بطبع رساندن
reprint U مجددا بطبع رساندن
realigns U مجددا متحد شدن
realign U مجددا متحد شدن
realigning U مجددا متحد شدن
redefinable U انچه مجددا قابل تعریف است
point U نقط های در برنامه یا تابع که مجددا وارد میشود
eerom U دستگاهی که به طور الکتریکی پاک شده و مجددا" برنامه ریزی می گردد
halts U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halt U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
reset U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resets U برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
reentry vehicle U مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
reading U مطالعه
readings U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
etude U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
studies U مطالعه
studying U مطالعه
perusal U مطالعه
study U مطالعه
studio U اطاق مطالعه
studios U اطاق مطالعه
study habits U عادتهای مطالعه
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
praxeology U مطالعه رفتارانسان
portable standard U چراغ مطالعه
studied U از روی مطالعه
surveyed U مطالعه مجمل
motion study U مطالعه ی حرکت
impromptu U بی مطالعه تصنیف
at sight U بی مطالعه قبلی
survey U مطالعه مجمل
system study U مطالعه سیستم
unstudied U مطالعه نشده
lucubration U مطالعه سخت
surveys U مطالعه مجمل
subjects U مبحث موضوع مطالعه
thought-out U سنجیده مطالعه شده
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
thought out U سنجیده مطالعه شده
subjected U مبحث موضوع مطالعه
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
teleology U مطالعه حکمت غایی
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
subject U مبحث موضوع مطالعه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
ethnography U مطالعه علمی نژادها
self study U مطالعه پیش خود
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
well read U اهل مطالعه و تحقیق
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
criminology U مطالعه علمی جرم
halted U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halts U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
halt U دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
optics U علم مطالعه در خواص نور
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
capability study U مطالعه امکان انجام کار
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
endocrinology U علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
semitics U مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
theogony U مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
theogonic U وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
dysgenics U مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
mock up U مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
gestalt psychology U مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics U مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu U کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com