English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
villenage U متصرف مستاجر اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wastes U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste U تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
under lease U وقتی مستاجر اصلی ملک برای مدتی کمتر از مدت باقیمانده اجاره خودش ملک را اجاره دهد
possessor U متصرف
proprietor U متصرف
proprietors U متصرف
possessors U متصرف
be in possession of U متصرف بودن
put in possession U متصرف کردن
possessing U متصرف شدن
possess U متصرف شدن
tenants U متصرف بودن
possessing U متصرف بودن
possesses U متصرف بودن
possesses U متصرف شدن
possess U متصرف بودن
be possessed by U متصرف بودن
tenant U متصرف بودن
possess one self of U متصرف شدن
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
tenant U کرایه نشین متصرف
tenants U کرایه نشین متصرف
holds U متصرف بودن جلوگیری کردن از
tenant by sufference U متصرف با رضایت ضمنی مالک
tenant at will U متصرف به میل و اراده مالک
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
hold U متصرف بودن جلوگیری کردن از
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
sublessee U مستاجر جز
landholder U مستاجر
tenant right U حق مستاجر
lease holder U مستاجر
lessee U مستاجر
occupant U مستاجر
occupants U مستاجر
socager U مستاجر
lodgers U مستاجر
roomer U مستاجر
share cropper U مستاجر
lodger U مستاجر
tenants U مستاجر
tenant U مستاجر
tenantless U بدون مستاجر
crofter U مستاجر یا مالکیکمزرعه
lodgers U مستاجر جزء
subtenant U مستاجر جزء
unoccupied U بدون مستاجر
lodger U مستاجر جزء
occupier U مستقر مستاجر
occupiers U مستقر مستاجر
proprietor and tenant U موجر و مستاجر
undre ten U مستاجر جزء
tax farmer U مستاجر مالیات
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
paravial U بیرون کردن مستاجر
undertenant U مستاجر دست دوم
tenant by sufferance U مستاجر به تقدیر موجر
landlord and tenant act U قانون موجر و مستاجر
subtenant U مستاجر دست دوم
vacant possession U ملک بدون مستاجر
subenant U مستاجر دست دوم
sublease U به مستاجر دیگری اجاره دادن
sole tenant U مستاجر انحصاری مستاجری که شریک ندارد
bote U حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
take possession of U متصرف شدن تصاحب کردن تملک کردن
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
estate at will U در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
tenant right U حقی است که درانقضای مهلت مقرر بابت تغییراتی که مستاجر در عین مستاجره داده و انتفاع ازانها ناتمام مانده است به وی تعلق می گیرد
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
master U اصلی
masters U اصلی
genuine U اصلی
mastered U اصلی
parent U اصلی
cardinals U اصلی
proto U اصلی
principals U اصلی
primitive U اصلی
elementarily U اصلی
initials U اصلی
initialling U اصلی
initialled U اصلی
initialing U اصلی
text U اصلی
initialed U اصلی
head U اصلی
inherent U اصلی
fundametal U اصلی
arches U اصلی
immanent U اصلی
arch- U اصلی
arch U اصلی
organic U اصلی
native code U کد اصلی
principal U اصلی
ingrown U اصلی
isogeny U هم اصلی
texts U اصلی
main door U در اصلی
main deck U پل اصلی
main <adj.> U اصلی
initial U اصلی
trunks U خط اصلی
trunk U خط اصلی
main U خط اصلی
main attack U تک اصلی
main stem U خط اصلی
line link U خط اصلی
firsthand U اصلی
radicals U اصلی
mainlined U اصلی
aboriginals U اصلی
mainlines U خط اصلی
primes U اصلی
primed U اصلی
prime U اصلی
mainlined U خط اصلی
essentials U اصلی
radical U اصلی
fundamental U اصلی
elemental U اصلی
basics U اصلی
essential U اصلی
mainline U خط اصلی
mainline U اصلی
mainlines U اصلی
intrinsic U اصلی
mainlining U خط اصلی
first-hand U اصلی
main lines U خط اصلی
main line U خط اصلی
basic U اصلی
quintessential U اصلی
seminal U اصلی
primordial U اصلی
mainlining U اصلی
originals U اصلی
original U اصلی
principle U اصلی
primal U اصلی
majored U اصلی
primary U اصلی
major U اصلی
rudimental U اصلی
functional U اصلی
essential <adj.> U اصلی
major <adj.> U اصلی
cardinal U اصلی
vital <adj.> U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
majoring U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
elementary U اصلی
primarily U اصلی
normative U اصلی
germinal U اصلی
aboriginal U اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com