Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amazing
<adj.>
U
متحیر کننده
admirable
<adj.>
U
متحیر کننده
astonishing
<adj.>
U
متحیر کننده
astounding
<adj.>
U
متحیر کننده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
متحیر کننده
marvellous
[British]
<adj.>
U
متحیر کننده
marvelous
[American]
<adj.>
U
متحیر کننده
prodigious
<adj.>
U
متحیر کننده
startling
<adj.>
U
متحیر کننده
stupendous
<adj.>
U
متحیر کننده
wonderful
<adj.>
U
متحیر کننده
wondrous
<adj.>
U
متحیر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
amazing
<adj.>
U
متحیر
astonished
U
متحیر
admirable
<adj.>
U
متحیر
astonishingly
U
متحیر
wonderful
<adj.>
U
متحیر
astonishing
<adj.>
U
متحیر
stupendous
<adj.>
U
متحیر
wondrous
<adj.>
U
متحیر
startling
<adj.>
U
متحیر
prodigious
<adj.>
U
متحیر
marvelous
[American]
<adj.>
U
متحیر
marvellous
[British]
<adj.>
U
متحیر
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
U
متحیر
amazes
U
متحیر
dumbstruck
U
متحیر
at a losses
U
متحیر
astounds
U
متحیر
amaze
U
متحیر
astounded
U
متحیر
astound
U
متحیر
taken aback
U
متحیر
astounding
<adj.>
U
متحیر
astonish
U
متحیر کردن
admire
متحیر کردن
openmouthed
U
متعجب و متحیر
astonishes
U
متحیر کردن
to be at a loss
U
متعجب و متحیر بودن
amuses
U
مات و متحیر کردن
amuse
U
مات و متحیر کردن
dumfound
U
متحیر کردن بلاجواب گذاشتن
dumbfound
U
متحیر کردن بلاجواب گذاشتن
admires
U
متحیر کردن متعجب ساختن
admired
U
متحیر کردن متعجب ساختن
i was filled with wonder
U
مرا شگفت امد متحیر ماندم
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
prater
U
پچ پچ کننده
filleted
U
پر کننده
wheezy
U
خس خس یا خر خر کننده
puffer
U
پف کننده
fillet
U
پر کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
filleting
U
پر کننده
refutatory
U
رد کننده
filler
U
پر کننده
refuser
U
رد کننده
attenuant
U
اب کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
whisperer
U
پچ پچ کننده
refutative
U
رد کننده
fillets
U
پر کننده
fizzy
U
کف کننده
fluxing oil
U
اب کننده
prattfall
U
پچ پچ کننده
wheeziest
U
خس خس یا خر خر کننده
surfy
U
کف کننده
mumbler
U
من من کننده
crusher
U
له کننده
thinner
U
کم کننده
doers
U
کننده
hopper
U
لی لی کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
hoppers
U
لی لی کننده
rebutter
U
رد کننده
wheezier
U
خس خس یا خر خر کننده
crepitant
U
خش خش کننده
solvent
U
اب کننده
mauler
U
له کننده
syncopator
U
غش کننده
renunciant
U
رد کننده
deletive
U
حک کننده
solvents
U
اب کننده
doer
U
کننده
bandwidth
U
یچ کننده
noncommittal
U
رد کننده
swooner
U
غش کننده
bidders
U
کننده
bidder
U
کننده
ear-splitting
U
کر کننده
sensor
U
حس کننده
repudiationist
U
رد کننده
skittish
U
رم کننده
deflective
U
کج کننده
mitigatory
U
کم کننده
mitigative
U
کم کننده
tracker
U
پی کننده
trackers
U
پی کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com