English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
jump instruction U دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
unconditional U دستوری که کنترل را از یک بخش برنامه به دیگری منتقل میکند , بدون بستگی داشتن به وقوع شرایط ی .
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
subrogate U بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
recode U کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another U از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy U چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
trusts U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted U تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
transfers U منتقل کردن
transfer U منتقل کردن
render U منتقل کردن
rendered U منتقل کردن
transferring U منتقل کردن
wend U منتقل کردن
renders U منتقل کردن
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
abalienate U منتقل کردن پس گرفتن
transmigrate U کوچ دادن منتقل کردن
to move one's operation offshore U شرکت خود را به خارج [از کشور] منتقل کردن
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
letters U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter U نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
to shift freight traffic from road to rail U حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
personate U خودرا بجای دیگری قلمداد کردن دارای شخصیت کردن
subtraction U کم کردن یک عدد از دیگری
personifying U رل دیگری بازی کردن
personified U رل دیگری بازی کردن
personifies U رل دیگری بازی کردن
personify U رل دیگری بازی کردن
to t. U بحقوق دیگری تجاوز کردن
rephrased U به طرز دیگری بیان کردن
impersonation U نقش دیگری رابازی کردن
hold at disposal U در اختیار دیگری نگهداری کردن
rephrases U به طرز دیگری بیان کردن
passing off U به اسم دیگری معامله کردن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
rephrase U به طرز دیگری بیان کردن
rephrasing U به طرز دیگری بیان کردن
interrupts U حرف دیگری را قطع کردن
interrupting U حرف دیگری را قطع کردن
interrupt U حرف دیگری را قطع کردن
reword U باواژههای دیگری بیان کردن
to play off U از سر خود وا کردن و بجان دیگری انداختن
to exchange something [for something] U مبادله کردن [چیزی را با چیز دیگری]
to exchange something [for something] U معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
converting U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
to turn round U برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
converted U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
convert U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
converts U معکوس کردن بکیش دیگری اوردن
pirated U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunt U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunted U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
pirates U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
personation U خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
pirate U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
shunts U ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
to shift off responsibility U مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
pirating U از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
stiffening U اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
emulate U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
emulating U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
emulates U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
reproducing U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
transcribe U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribed U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribes U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
transcribing U کپی کردن داده از واحد حافظه پشتیبان یا رسانه به دیگری
reproduces U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
reproduced U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
media U کپی کردن داده از یک بایت رسانه ذخیره سازی به دیگری
posted U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
emulated U کپی کردن یا رفتار مشابه با چیز دیگری انجام دادن
reproduce U کپی کردن داده یا متن ازیک ماده یا رسانه به دیگری
post- U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
post U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
posts U وارد کردن داده در رکورد فایل . عملی که پس از دیگری رخ میدهد
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
deflector U صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
to p off an awkward situation U حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
countersignature U امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
labels U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labeling U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
label U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
labelled U 1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف
commissions U :ماموریت
missions U ماموریت
commission U :ماموریت
mission U ماموریت
commissioning U :ماموریت
errands U ماموریت
errand U ماموریت
assignment U ماموریت
assignments U ماموریت
apostleship U ماموریت
duty U ماموریت
task U ماموریت
tasks U ماموریت
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
transferor U منتقل
appointment quota U سهمیه ماموریت
temporary duty U ماموریت موقت
air mission U ماموریت هوایی
fire mission U ماموریت اتش
missions U وابسته به ماموریت
agencies U گماشتگی ماموریت
sea duty U ماموریت دریایی
task unit U یگان ماموریت
mission U وابسته به ماموریت
commissions U ماموریت امریه
mission time U مدت ماموریت
commissions U ارتکاب ماموریت
fire task U ماموریت اتش
staff duty U ماموریت ستادی
implied task U ماموریت استنتاجی
tours U سیاحت ماموریت
implied mission U ماموریت استنتاجی
toured U سیاحت ماموریت
tour U سیاحت ماموریت
political mission U ماموریت سیاسی
station U محل ماموریت
specified mission U ماموریت تصریحی
stationed U محل ماموریت
stations U محل ماموریت
reinforcing U ماموریت تقویتی
agentship U ماموریت پیشکاری
primary mission U ماموریت اصلی
end of mission U ماموریت تمام
commission U ماموریت امریه
commission U ارتکاب ماموریت
commissioning U ماموریت دادن
mission objectives U هدفهای ماموریت
commissioned U ماموریت دار
agency U گماشتگی ماموریت
mission type U متضمن ماموریت
mission type U حاوی ماموریت
commissioning U ماموریت امریه
commissioning U ارتکاب ماموریت
commission U ماموریت دادن
abort U انصراف از ماموریت
combat duty U ماموریت رزمی
functions U ماموریت عمل
functioned U ماموریت عمل
function U ماموریت عمل
activities U ماموریت عمل
touring U سیاحت ماموریت
permanent oppointment U ماموریت دایمی
field duty U ماموریت رزمی
activity U ماموریت عمل
commissions U ماموریت دادن
to go over U منتقل شدن
go over U منتقل شدن
transporter U منتقل کننده
transporters U منتقل کننده
transferor U منتقل کننده
transferee U منتقل الیه
assignee U منتقل الیه
purchaser U منتقل الیه
purchasers U منتقل الیه
posts U محل ماموریت موضع
perdu U ماموریت مخاطره امیز
postings U تعیین محل ماموریت
confidential U دارای ماموریت محرمانه
employment schedule U برنامه ماموریت ناو
change of station U تغییر محل ماموریت
posting U تعیین محل ماموریت
short tour U ماموریت کوتاه مدت
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
post U محل ماموریت موضع
task group U گروه ماموریت زمینی
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com