Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
stutter
U
لکنت داشتن
stuttered
U
لکنت داشتن
stutters
U
لکنت داشتن
fribble
U
لکنت داشتن
mant
U
لکنت داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stumble
U
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbled
U
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbles
U
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
stumbling
U
تلوتلوخوردن لکنت داشتن اتفاقابرخوردن به
tongue tie
U
لکنت زبان داشتن
Other Matches
stammeringly
U
با لکنت
stammers
U
لکنت
falteringly
U
با لکنت
stutters
U
لکنت
mant
U
لکنت
stammered
U
لکنت
stuttered
U
لکنت
stutter
U
لکنت
stammer
U
لکنت
stammering
U
لکنت زبان
tongue tie
U
لکنت زبان
stuttering
U
لکنت زبان
mant
U
با لکنت گفتن
stammers
U
لکنت پیدا کردن
stammer
U
لکنت پیدا کردن
falter
U
لکنت زبان پیداکردن
impediment in speech
U
لکنت زبان گره
faltered
U
لکنت زبان پیداکردن
stammered
U
لکنت پیدا کردن
falters
U
لکنت زبان پیداکردن
hyphen
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens
U
برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
fumbles
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumbled
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
fumble
U
لکنت زبان پیدا کردن من من کردن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for
U
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve
U
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life
<idiom>
U
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
doubt
U
شک داشتن
owned
U
داشتن
doubting
U
شک داشتن
to go hot
U
تب داشتن
own
U
داشتن
relieving
U
داشتن
redolence
U
بو داشتن
to hold a meeting
U
داشتن
relieves
U
داشتن
doubts
U
شک داشتن
owning
U
داشتن
want
U
کم داشتن
possess
U
داشتن
possessing
U
داشتن
having
U
داشتن
owns
U
داشتن
to have
U
داشتن
have
U
داشتن
monogyny
U
داشتن یک زن
lacks
U
کم داشتن
lacked
U
کم داشتن
lack
U
کم داشتن
to have f.
U
تب داشتن
possesses
U
داشتن
to possess
U
داشتن
bears
U
در بر داشتن
intercommon
U
داشتن
lackvt
U
کم داشتن
relieve
U
داشتن
wanted
U
کم داشتن
to hold
U
داشتن
doubted
U
شک داشتن
to have possession of
U
داشتن
bears
U
داشتن
to be in a f.
U
تب داشتن
to be feverish
U
تب داشتن
bear
U
در بر داشتن
bear
U
داشتن
believe
U
گمان داشتن
vibrating
U
ارتعاش داشتن
believes
U
گمان داشتن
believed
U
گمان داشتن
vibrates
U
ارتعاش داشتن
vibrated
U
ارتعاش داشتن
mediately
U
با داشتن وسیله
scoot
U
سرعت داشتن
deserves
U
استحقاق داشتن
scooting
U
سرعت داشتن
scooted
U
سرعت داشتن
contesting
U
اعتراض داشتن بر
contests
U
اعتراض داشتن بر
jutty
U
پیشرفتگی داشتن
scoots
U
سرعت داشتن
able
U
شایستگی داشتن
deserve
U
استحقاق داشتن
vibrate
U
ارتعاش داشتن
tolerate
U
طاقت داشتن
contradict
U
تناقض داشتن با
contradicted
U
تناقض داشتن با
contradicts
U
تناقض داشتن با
abominate
U
تنفر داشتن
abominated
U
تنفر داشتن
abominates
U
تنفر داشتن
lackvt
U
احتیاج داشتن
abominating
U
تنفر داشتن
hear
U
خبر داشتن
hears
U
خبر داشتن
tolerated
U
طاقت داشتن
tolerates
U
طاقت داشتن
varies
U
فرق داشتن
tolerating
U
طاقت داشتن
vary
U
فرق داشتن
contested
U
اعتراض داشتن بر
contest
U
اعتراض داشتن بر
abhor
U
ترس داشتن از
letted
U
باز داشتن
adjudge
مقرر داشتن
look after
U
توجه داشتن به
implies
U
دلالت داشتن
to be away on vacation
[American]
U
داشتن مرخصی
imply
U
دلالت داشتن
implying
U
دلالت داشتن
liaising
U
بستگی داشتن
occupies
U
مشغول داشتن
reck
U
پروا داشتن
retain
U
نگاه داشتن
reck
U
بیم داشتن
expects
U
چشم داشتن
reck
U
باک داشتن
expecting
U
چشم داشتن
expected
U
چشم داشتن
repugn
U
تناقض داشتن
expect
U
چشم داشتن
keeps
U
نگاه داشتن
retained
U
نگاه داشتن
receive of
U
سهم داشتن از
have butterflies in one's stomach
U
اضطراب داشتن
playact
U
رفتارمتظاهر داشتن
have butterflies in one's stomach
U
دلهره داشتن
preservatize
U
نگاه داشتن
propend
U
تمایل داشتن
protend
U
بسط داشتن
retains
U
نگاه داشتن
retaining
U
نگاه داشتن
keep
U
نگاه داشتن
resile
U
انعطاف داشتن
retroact
U
واکنش داشتن
shimmey
U
لرزش داشتن
shimmy
U
تاب داشتن
shimmy
U
لرزش داشتن
to be afraid
U
بیم داشتن
to be in a state of a
U
بیم داشتن
to be in arrear
U
پس افت داشتن
to be in contact
U
تماس داشتن
to be in debt
U
بدهی داشتن
stick up
U
برجستگی داشتن
stick-up
U
برجستگی داشتن
stick-ups
U
برجستگی داشتن
schismatize
U
شقاق داشتن
scruple
U
تردید داشتن
scruple
U
وسواس داشتن
refrains
U
نگاه داشتن
to be in rapport
U
تماس داشتن
refraining
U
نگاه داشتن
refrained
U
نگاه داشتن
refrain
U
نگاه داشتن
see after
U
توجه داشتن به
shilly shally
U
دودلی داشتن
shimmey
U
تاب داشتن
to be in demand
U
طالب داشتن
occupy
U
مشغول داشتن
liaising
U
رابطه داشتن
misdeem
U
سوء فن داشتن
mislike
U
تنفر داشتن از
possessing
U
در تصرف داشتن
differing
U
فرق داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
possess
U
در تصرف داشتن
hankers
U
اشتیاق داشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com