Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
period
U
لحظه
periods
U
لحظه
second
U
لحظه
seconded
U
لحظه
seconding
U
لحظه
seconds
U
لحظه
flash
U
لحظه
flashed
U
لحظه
flashes
U
لحظه
moment
U
لحظه
moments
U
لحظه
instant
U
لحظه
instants
U
لحظه
stound
U
لحظه
trice
U
لحظه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
snapshots
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
snapshot
U
1-ضبط وضعیتهای کامپیوتر در یک لحظه . 2-ذخیره سازی محتوای صفحه پر در حافظه اصلی در یک لحظه
zero hour
U
لحظه شروع ازمایشات سخت لحظه بحرانی
minute
U
ان لحظه
jiffy
U
یک لحظه
momentarily
U
لحظه لحظه
simultaneous
U
در یک لحظه
momentarily
U
یک لحظه
momently
U
هر لحظه
jiff
U
یک لحظه
in two shakes
U
در یک لحظه
takeoff
U
لحظه اغازپرش
chronoscope
U
لحظه شمار
in an instant
U
دریک لحظه
instantaneous acceleration
شتاب لحظه ای
now
U
در این لحظه
nick of time
<idiom>
U
درآخرین لحظه
takeoffs
U
لحظه اغازپرش
instances
U
لحظه مورد
instance
U
لحظه مورد
moments
U
لحظه گشتاور چرخشی
spot
U
زمان مختصر لحظه
last-minute hitch
U
گیریی در لحظه آخر
anon
U
چند لحظه بعد
spots
U
زمان مختصر لحظه
He entered at that very moment .
U
درهمان لحظه وارد شد
moment
U
لحظه گشتاور چرخشی
It was the work of a moment .
U
کا ریک لحظه بود
The moment I set eyes on you. ,
U
از آن لحظه که چشمم بتو افتاد
double touch
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
from now on
<idiom>
U
درست از همین لحظه به بعد
sleep a wink
<idiom>
U
یه لحظه چشم روی هم گذاشتن
zero hour
<idiom>
U
لحظه دقیق حمله درجنگ
double hi
U
ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
If you wI'll wait a moment.
U
اگر یک لحظه تلفن زد مرا خبرکن
job
U
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
jobs
U
کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
transients
U
باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
Let me think a moment .
U
بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
simultaneous foul
U
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
transient
U
باس ولتاژ خیلی کوتاه در یک لحظه
pullout
U
لحظه بیرون امدن موج سواراز اب
half
U
مودمی که در هر لحظه در یک حالت کار میکند.
to go down to the wire
<idiom>
U
تا آخرین لحظه با تهیج نا معلوم ماندن
to go down to the wire
<idiom>
U
تا آخرین لحظه با تهیج معلق ماندن
maximum
U
بزرگترین عدد کاربران که سیستم در هر لحظه می پذیر
I just had dinner.
U
درست چند لحظه قبل شام خوردم
maximum
U
بزرگترین حجم داده که هر لحظه ارسال میشود
feed
U
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
feeds
U
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
cps
U
تعداد حروفی که هر لحظه چاپ یا پردازش می شوند
ultimate stress
U
تنش یک تکه از ماده در لحظه گسستگی یا شکست
cold
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
zero point
U
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
coldest
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
stall
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling
U
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
plumb point
U
نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
colds
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
monoprogramming system
U
سیستم پردازش دستهای که در هر لحظه یک برنامه را اجرا میکند
colder
U
خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
one address computer
U
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
vector
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vectors
U
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
scrolls
U
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll
U
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
heading crossing angle
U
زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
modem
U
مودم خودکار که در هر لحظه قابل فراخوانی برای دستیابی به سیستم است .گ
block time
U
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
strong side
U
سمتی از زمین که در لحظه معین توپ انجاست سمت جبهه تهاجمی
editor
U
نرم افزازی که فقط یک خط از برنامه اصل قابل ویرایش در آن در هر لحظه است
editors
U
نرم افزازی که فقط یک خط از برنامه اصل قابل ویرایش در آن در هر لحظه است
serial
U
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
snapshot
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
serials
U
مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
snapshots
U
چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
vertical
U
متن نمایش داده شده که بالا وپایین صفحه کامپیوتر حرکت میکند در هر لحظه یک خط
stepping
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
marketing
U
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
step
U
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
trace
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traces
U
برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
pop down menu
U
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
step through
U
عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
edlin
U
در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
layers
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layer
U
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
pop up window
U
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
airspeeds
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeed
U
سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com