Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
wood boring
U
لانه کننده درمغز چوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
anthill
U
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
trump up
<idiom>
U
ساختن ،درمغز اختراع کردن
formicarm
U
لانه مورچه لانه مور
formicary
U
لانه مورچه لانه مور
pips
U
لانه
nest
U
لانه
dens
U
لانه
pipping
U
لانه
nerd
U
لانه
kennels
U
لانه سگ
nerds
U
لانه
doghouse
U
لانه سگ
den
U
لانه
pip
U
لانه
pipped
U
لانه
doh hutch
U
لانه سگ
dog hole
U
لانه سگ
kennel
U
لانه سگ
nests
U
لانه
pigeon house
U
لانه کبوتر
pigeonry
U
لانه کبوتر
kennel
U
لانه روباه
nest building
U
لانه سازی
vespiary
U
لانه زنبور
kennels
U
لانه کردن
pigenhole
U
لانه کبوتر
kennel
U
لانه کردن
homing
U
لانه گروی
piggeries
U
لانه خوک
piggery
U
لانه خوک
hole
U
در لانه کردن
pigeon hole
U
لانه کبوتر
pigeon-hole
U
لانه کبوتر
holed
U
در لانه کردن
pigeon-holes
U
لانه کبوتر
implantation
U
لانه گیری
honeycomb
U
لانه زنبوری
aviaries
U
لانه مرغ
nest
U
لانه ساختن
honeycombs
U
لانه زنبوری
nidify
U
لانه ساختن
nests
U
لانه ساختن
cubbyhole
U
لانه کبوتر
termitarium
U
لانه موریانه
honey combed
U
لانه زنبوری
aviary
U
لانه مرغ
termitary
U
لانه موریانه
lair
U
کنام لانه
holes
U
در لانه کردن
nidificate
U
لانه سازی
kennels
U
لانه روباه
lairs
U
کنام لانه
holing
U
در لانه کردن
lodge
U
به لانه پناه بردن
burrowing
U
زیرزمین لانه کردن
lodged
U
به لانه پناه بردن
burrows
U
زیرزمین لانه کردن
pillboxes
U
لانه توپ ومسلسل
burrow
U
زیرزمین لانه کردن
lodges
U
به لانه پناه بردن
pillbox
U
لانه توپ ومسلسل
burrowed
U
زیرزمین لانه کردن
forme
U
لانه یا جای خرگوش
duolateral coil
U
پیچک لانه زنبوری
collenchyma
U
بافت لانه زنبوری
nerds
U
اشیانه لانه کردن
pesthole
U
لانه بیماری ومیکروب
dower
U
لانه خرگوش وغیره
nerd
U
اشیانه لانه کردن
cellular brick
U
اجر لانه زنبوری
nestles
U
لانه کردن اسودن
nestled
U
لانه کردن اسودن
nestle
U
لانه کردن اسودن
unkennel
U
از سوراخ یا لانه بیرون کردن
unearth
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
mason wasp
U
زنبور غیر اجتماعی لانه زی
unearths
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthing
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed
U
از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
roosts
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosting
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
harvest mouse
U
یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
roost
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
roosted
U
لانه مرغ جای شب بسر بردن
holes
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holing
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
holed
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
hole
U
نقب لانه خرگوش و امثال ان روزنه کندن
bolts
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martins
U
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolt
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
house martin
U
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
bolted
U
تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
Much as the snake hates the penny-royal, the herb .
<proverb>
U
مار از پونه بدش مى آید در لانه اش سبز مى شود .
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
honey combing
U
روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
martin
U
نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com