Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
karoo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
karroo
U
قطعه زمین صاف مرتفع وخشک افریقا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
champaign
U
زمین مرتفع
uplands
U
زمین مرتفع دور از دریا
upland
U
زمین مرتفع دور از دریا
lot
U
قطعه زمین
blocks
U
قطعه زمین
blocked
U
قطعه زمین
block
U
قطعه زمین
quadrat
U
قطعه زمین مستطیل
reservations
U
قطعه زمین اختصاصی
grassplot
U
قطعه زمین علفزار
plat
U
قطعه زمین کوچک
reservation
U
قطعه زمین اختصاصی
parcel
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels
U
دسته قطعه کوچکی از زمین
terra incognita
U
قطعه زمین از گرو در نیامده
I'll need a plot of land .
U
یک قطعه زمین لازم دارم
nook
U
قطعه زمین پیش امده برامدگی
patches
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
patch
U
مشمع روی زخم قطعه زمین
espianade
U
قطعه زمین هموار شیب ملایم
sand trap
U
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
bags
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bag
U
قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
shield
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields
U
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
segmentation
U
تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
dry continental - arid
U
نواحیگرم وخشک
to rub dry
U
مالیدن وخشک کردن
to go off the boil
U
جوشیدن وخشک افتادن
prim
U
نوار ابیض رسمی وخشک
haberdine
U
نمک زده وخشک شده
pokerface
U
قیافه گرفته وخشک بیعلاقه
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
crape fish
U
ماهی روغن نمک زده وخشک
prim
U
رسمی وخشک بودن خود را گرفتن
flitch
U
دنده خوک نمک زده وخشک کرده
tedder
U
ماشین مخصوص پخش وخشک کردن علف درو شده
the dark continent
U
افریقا
Libya
U
شمال افریقا
steinbock
U
اهوی کوچک افریقا
steenbok
U
اهوی کوچک افریقا
Guinea
U
کشور گینه در افریقا
guineas
U
کشور گینه در افریقا
liberian
U
لیبری اهل در افریقا
stapelia
U
پادزهر سمی وبدبوی افریقا
Ivory Coast
U
کرانهی مرکزی و غربی افریقا
moors
U
اهل شمال افریقا مسلمان
barbary
U
کشوران اسلامی شمال افریقا
moorish
U
وابسته به اهالی شمال افریقا
moresque
U
مطابق با سبک مغربیهای افریقا
kaross
U
پوستین بی استین بومیان افریقا
moor
U
اهل شمال افریقا مسلمان
moored
U
اهل شمال افریقا مسلمان
lobation
U
قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
harmattan
U
بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
aardwolf
U
کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
casbah
U
محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
zulu
U
اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
companion part
U
لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
st helena
U
جزیره سنت هلن درجنوب غربی افریقا
highest
U
مرتفع
highs
U
مرتفع
high
U
مرتفع
elevated
U
مرتفع
raised flooring
U
کف مرتفع
hiding
U
مرتفع
hidings
U
مرتفع
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
plateau
U
جلگه مرتفع
plateaux
U
جلگه مرتفع
highs
U
جای مرتفع
heights
U
جای مرتفع
plateaus
U
جلگه مرتفع
obviating
U
مرتفع کردن
high level cistern
U
ابفشان مرتفع
high cloud
U
ابرهای مرتفع
high aerial
آنتن مرتفع
height
U
جای مرتفع
obviate
U
مرتفع کردن
obviates
U
مرتفع کردن
high
U
جای مرتفع
highest
U
جای مرتفع
Cat
U
حصار مرتفع
blast furnaces
U
کوره مرتفع
Cat
U
قلعه مرتفع
obviated
U
مرتفع کردن
blast furnace
U
کوره مرتفع
outdoor antenna
U
انتن مرتفع
aerie
U
اشیانهء مرتفع
aerie
U
خانهء مرتفع
fast
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fastest
U
قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
hottentot
U
یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
lift
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
cateran
U
اهل مناطق مرتفع
lifted
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
lifts
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
to make all doubts even
U
هرگونه شک را مرتفع کردن
lifting
U
مرتفع بنظرامدن بلندی
eagre
U
موج یا سدخیلی مرتفع
detoxification
U
مرتفع شدن حالت مسمومیت
arch-band
U
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
aerie
U
لانهء پرنده بر روی صخرهء مرتفع
reserved for unexpired risks
U
ذخیره برای خطرات مرتفع نشده
williwaw
U
جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
blast furnace slag
U
تفاله کورههای مرتفع روباره کوره بلند
segment
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
segments
U
قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
roller-coasters
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
roller-coaster
U
راه اهن مرتفع و پیچ و خم دار تفریحگاههای کودکان وغیره
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
fragments
U
قطعه قطعه کردن
fragment
U
قطعه قطعه کردن
mainland
U
قطعه اصلی قطعه
fragmentation
U
قطعه قطعه شدن
fragmenting
U
قطعه قطعه کردن
fritters
U
قطعه قطعه کردن
fritter
U
قطعه قطعه کردن
sectional
U
قطعه قطعه بخشی
segment
U
قطعه قطعه کردن
segments
U
قطعه قطعه کردن
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
fjeld
U
فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
somali
U
کشور سومالی واقع در افریقا اهل سومالی
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
anatomize
U
قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
deodorised
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorize
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorized
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizes
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorizing
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorises
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
deodorising
U
بوی بد را مرتفع کردن گندزدایی کردن
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
snip
U
قطعه
snipped
U
قطعه
snipping
U
قطعه
nugget
U
قطعه
line segment
U
قطعه خط
items
U
قطعه
item
U
قطعه
panels
U
قطعه
blocked
U
قطعه
doit
U
قطعه
copyslip
U
قطعه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com