English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
earlobe U قسمت اویزان گوش
earlobes U قسمت اویزان گوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
suspension bridge U پل اویزان
dangler U اویزان
dangled U اویزان
dangling U اویزان
overhanging U اویزان
clinches U اویزان
suspension bridges U پل اویزان
dangles U اویزان
pendent U اویزان
penduline U اویزان
clinched U اویزان
clinch U اویزان
dangle U اویزان
pensile U اویزان
clinching U اویزان
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
dangling U اویزان بودن
pendant switch U کلید اویزان
monorails U ترن اویزان
dangles U اویزان بودن
hook up U نقشه اویزان
suspension U اویزان اویزانی
suspensions U اویزان کردن
suspension ladder U نردبان اویزان
suspension insulator U مقره اویزان
suspension cable U کابل اویزان
suspension bucket U سطل اویزان
suspension bow U رکاب اویزان
hangs U اویزان کردن
suspension U اویزان کردن
hang U اویزان کردن
monorail U ترن اویزان
basket tie U گره اویزان
flappy U اویزان وگشاد
hook-ups U نقشه اویزان
hook-up U نقشه اویزان
suspensions U اویزان اویزانی
overhead rial U ریل اویزان
lippy U پر رو دارای لب اویزان
hitch tie U گره اویزان
suspending U اویزان کردن
suspends U اویزان کردن
stage U نیمکت اویزان
stages U نیمکت اویزان
hook on U اویزان کردن
dangle U اویزان بودن
overhang U اویزان بودن
dangled U اویزان بودن
suspend U اویزان کردن
overhangs U اویزان بودن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
hanging U اویزان درحال تعلیق
basket hitch tie U گره اویزان دو خفتی
sling load U بار اویزان از هواپیما
kiting U اویزان شدن از گلایدر
to hand out U از پنجره اویزان کردن
chapfallen U دارای چانه اویزان
overhang U اویزان کردن یا شدن
overhangs U اویزان کردن یا شدن
impendent U تهدید کننده اویزان
hanging pawns U پیادههای اویزان شطرنج
dangled U اویزان کردن اویختن
acrochordon U دارای زگیل اویزان
dangle U اویزان کردن اویختن
dangling U اویزان کردن اویختن
hanging scaffold U چوب بست اویزان
dangles U اویزان کردن اویختن
watch pocket U جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
suspends U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspend U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
suspending U اویزان شدن یا کردن اندروابودن
monkey hang U اویزان شدن ژیمناست با یک دست
suspension ribbon U لنت اویزان کردن نشان
parasol wing U بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
hanging arrow U تیر اویزان شده به هدف
machanic U کمربند ایمنی اویزان از سقف
shagging U پارچه مویی زبر اویزان بودن
takle U به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
rosulate U روی هم خوابیده دارای گلهای اویزان
drag line U طنای اویزان از بالن هنگام فرود
impend U اویزان کردن در شرف وقوع بودن
shags U پارچه مویی زبر اویزان بودن
grab rope U طناب مخصوص اویزان شدن از ناو
upper arm hang U اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
shag U پارچه مویی زبر اویزان بودن
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
flap U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
hand glider U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
kago U تخت روان سبدی که از تیری اویزان کنند
flapped U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
sky surfer U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
flaps U لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
gonfalon U پرچمی که نوارهای باریک یاپرچمهای کوچک از ان اویزان است
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
hangnail U ریشه یا رشته باریکی که ازپوست گوشه ناخن اویزان است
live box U جعبه یا قلمی که در اب اویزان میکنند تا موجودات ابزی را زنده نگاهدارند
throttles U عبور قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
hang U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs U قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
plumb rule U ریسمان کار یا شاقولی که روی تختهای اویزان باشد تخته کار
hung bomb U بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
tackled U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackles U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
aweigh U تازه لنگر برداشته دارای لنگر اویزان
tackling U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
tackle U چنگک وصل کردن به قلاب اویزان کردن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division U قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
hangers U اویزان کننده معلق کننده
sags U اویزان شدن صعیف شدن
sagged U اویزان شدن صعیف شدن
sag U اویزان شدن صعیف شدن
hanger U اویزان کننده معلق کننده
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
piece U قسمت
pieces U قسمت
installments U قسمت
instalment U قسمت
instalments U قسمت
party U قسمت
cross section of a gravity dam U قسمت
components U قسمت
component U قسمت
sections U قسمت
kismet U قسمت
section U قسمت
partitions U قسمت
partition U قسمت
canto U قسمت
divisions U قسمت
division U قسمت
departments U قسمت
it fell to my lot to go U قسمت
internode U قسمت
department U قسمت
detachments U قسمت
detachment U قسمت
in part U در یک قسمت
in sections U قسمت قسمت
segment U قسمت
plank U قسمت
part U قسمت
segments U قسمت
head stall U قسمت سر
portion U قسمت
compartment U قسمت
snick U قسمت
ratios U قسمت
caboodle U قسمت
ratio U قسمت
piecemeal U قسمت به قسمت
sect U قسمت
sects U قسمت
agency U قسمت
agencies U قسمت
batch U قسمت
batches U قسمت
compartments U قسمت
portions U قسمت
unit U قسمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com