Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the lot fell upon me
U
قرعه بنام من اصابت کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
in f.of
U
بنام
namely
U
بنام
for the love of
U
بنام ,
lot
U
قرعه
gracing
U
قرعه
graces
U
قرعه
graced
U
قرعه
lotteries
U
قرعه
lottery
U
قرعه
grace
U
قرعه
by lot
U
با قرعه
in the name of justice
U
بنام عدالت
preconize
U
بنام فراخواندن
names
U
بنام صداکردن
name
U
بنام صداکردن
draws
U
قرعه کشی
draw
U
قرعه کشی
lottery
U
قرعه کشی
ballot
U
قرعه کشیدن
lotteries
U
قرعه کشی
balloting
U
قرعه کشیدن
ballots
U
قرعه کشیدن
balloted
U
قرعه کشیدن
drawings
U
قرعه کشی
drawing
U
قرعه کشی
draw lot
U
قرعه کشیدن
sortition
U
قرعه کشی
to draw lots
U
قرعه کشیدن
sortition
U
تقسیم با قرعه
sortition
U
قرعه اندازی
lot
U
قرعه محوطه
draw lots
U
قرعه کشیدن
dy drawing lots
U
قرعه کشیدن
dy drawing lots
U
به طریق قرعه
drawing lots
U
قرعه کشی
draws
U
کشش قرعه کشیدن
draw
U
کشش قرعه کشیدن
ghostwrite
U
بنام شخص دیگری نوشتن
jutte
U
نوعی سلاح بنام ده دست
draw sheet
U
فهرست رسمی قرعه کشی
aaron's beard
U
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
namesake
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
asp
U
نوعی مار بنام لاتین haje Naja
emmer
U
نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
namesakes
U
کسی که بنام دیگری نام گذاری شود
misname
U
بنام اشتباهی صدا کردن دشنام دادن
lima bean
U
نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
yaws
U
بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
parian
U
وابسته به جزیرهای دردریای اژه که مرمری ان بنام است
p code
U
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
hare and hounds
U
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
parbasis
U
سرودی که دسته تهلیل خوانان بنام سازنده ان وبعنوان تماشاکنندگان میخواند
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
Jesuit
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits
U
عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
morse alphabet or code
U
الفبای خط و نقطه که شخصی بنام morse برای تلگراف اختراع کرد
accessed
U
اصابت
access
U
اصابت
accessing
U
اصابت
accesses
U
اصابت
hitting
U
اصابت
hit
U
اصابت
impingement
U
اصابت
hits
U
اصابت
limitation of actions
U
در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
onset
U
هجوم اصابت
impact pressure
U
فشار اصابت
impact point
U
نقطه اصابت
shot
U
اصابت کرده
hitting
U
اصابت موفقیت
line of impact
U
خط اصابت گلوله
hit
U
اصابت گلوله
hit
U
اصابت موفقیت
hitting
U
اصابت گلوله
hits
U
اصابت موفقیت
hits
U
اصابت گلوله
impact area
U
محل اصابت
point of impact
U
نقطه اصابت
direct hit
U
اصابت مستقیم
thunderstroke
U
اصابت صاعقه
direct hits
U
اصابت مستقیم
hit ratio
U
نسبت اصابت
impact
U
اصابت گلوله
impacts
U
اصابت گلوله
surface of impact
U
سطح اصابت
shots
U
اصابت کرده
angle of incidence
U
زاویه اصابت گلوله
impact area
U
منطقه اصابت گلوله ها
impact point
U
محل اصابت گلوله
bursts
U
محل اصابت گلوله
effective pattern
U
منطقه اصابت موثر
impact registration
U
ثبت مرکز اصابت
impacts
U
اصابت اثر شدید
strikes
U
اصابت اعتصاب کردن
attack
U
اصابت یا نزول ناخوشی
attacked
U
اصابت یا نزول ناخوشی
strike
U
اصابت اعتصاب کردن
attacks
U
اصابت یا نزول ناخوشی
burst
U
محل اصابت گلوله
beatten zone
U
منطقه مورد اصابت
impact
U
اصابت اثر شدید
biting angle
U
کوچکترین زاویه اصابت
point of impact
U
محل اصابت گلوله
center of impact registration
U
ثبت مرکز اصابت
single shot hit probability
U
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
vertical probable error
U
خطای اصابت قائم گلوله
hitting
U
اصابت کردن به هدف زدن
hit
U
اصابت کردن به هدف زدن
impact pressure
U
نیروی اصابت فشار ترکش
impacts
U
با شدت اصابت کردن ضربت
patterns
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
pattern
U
نقشه طرح اصابت گلوله ها
hits
U
اصابت کردن به هدف زدن
impact
U
با شدت اصابت کردن ضربت
direct hits
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
surface of impact
U
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
absolute deviation
U
انحراف اصابت گلوله تا مرکز هدف
impact registration
U
ثبت تیر بروش مرکز اصابت
direct hit
U
گلولهای که مستقیم به هدف اصابت کند
garter
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garters
U
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
bull's eye
U
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull's-eyes
U
قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bomb impact plot
U
بردن محل اصابت بمب روی نقشه
escolar
U
نوعی ماهی فلس دارخشن بنام لاتین ruvettuspretiosus که شبیه ماهی خال مخالی است
course line shot
U
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
aluminum
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
aluminium
U
فلز الومینیوم الومینیوم بنام اختصاری
fluke
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
flukes
U
یکنوع ماهی پهن دارای دو انتهای نوک تیز اصابت اتفاق
grand slams
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
grand slam
U
علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
set forward
U
جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
Pashtan
U
قبایل پشتو
[که در افغانستان و پاکستان زندگی می کنند و فرش های آن بنام های درانی، گلیزائی، هفت بالا و شیرخانی در بازار معروف می باشند.]
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
contact burst preclusion
U
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
skittle
U
که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
Call a spade a spade.
<proverb>
U
بیل را بیل بنام.
electroluminescent
U
صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
to hit
U
اصابت کردن
[برخورد کردن]
[ضربه زدن ]
[زدن]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com