English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reproducible U قابل تولید مجدد تجدید پذیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
renewable energy U انرژی تجدید پذیر
regenerates U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate U 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
reproduction cost U هزینه تجدید تولید
regeneracy U تولید مجدد
regenerating U تولید مجدد
regenerates U تولید مجدد
reproductions U تولید مجدد
regenerated U تولید مجدد
regenerate U تولید مجدد
reproduction U تولید مجدد
reporduce U تولید مجدد
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
image reproduction U تولید مجدد تصویر
reproduction U تولید کردن مجدد
reproductions U تولید کردن مجدد
reprographics U ترسیم ها و فیلم ها و روشهای تولید انبوه مجدد
voice U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voices U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
voicing U تولید مجدد صدا مشابه صوت انسان
revolving U قابل تجدید
ervolving credit U اعتبار قابل تجدید
revisable U قابل تجدید نظر
renewal index U شاخص قابل تجدید
revolving credit U اعتبار قابل تجدید
nonrenewable resources U منابع غیر قابل تجدید
resalable U قابل فروش مجدد
reusable U قابل استفاده مجدد
reusable program U برنامه قابل استفاده مجدد
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
miscible U قابل اختلاط حل پذیر
filtrable U قابل پالایش تصفیه پذیر
hereditable U قابل توارث وارثت پذیر
commutable U دگرگونی پذیر قابل تبدیل
filterable U قابل پالایش تصفیه پذیر
dependable U قابل اعتماد توکل پذیر
pardoable U امرزش پذیر قابل بخشش
ductile U قابل انبساط شکل پذیر
pracitcable U قابل اجرا صورت پذیر
propitiable U قابل تسکین استمالت پذیر
divisible U قابل قسمت بخش پذیر
inelastic U غیر قابل انعطاف تغییر نا پذیر
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
shuttle U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
dry cell battery U باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
shuttles U رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
producible U قابل تولید
generable U قابل تولید
transpirable U قابل ترشح فاش شدنی رخنه پذیر
subdividable U قابل تقسیم بچند بخش بخشیزه پذیر
bondable U قابل تبدیل به اوراق قرضه وثیقه پذیر
harder U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest U یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
refresh memory U واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
brands U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
branding U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
brand U تولید محصولی که توسط نام یا طرح آن قابل شناسایی است
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
charge U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges U ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
renewable resources U منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
cards U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
reads U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
postscripts U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscript U زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
resupply U تجدید اماد تجدید تدارکات
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
plastic U تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
shapable U شکل پذیر قابل شکل گیری
re endorsement U پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
augment U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments U تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
programmable read only memory U حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
inferable U قابل استنتاج استنتاج پذیر
inferrible U قابل استنتاج استنتاج پذیر
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
reviewing U تجدید
reviewed U تجدید
anabiosis U تجدید
revivals U تجدید
renews U تجدید
revival U تجدید
refresh U تجدید
renewing U تجدید
renewals U تجدید
reviews U تجدید
renew U تجدید
repetition U تجدید
neogenesis U تجدید
renewal U تجدید
refreshes U تجدید
refreshed U تجدید
review U تجدید
turnover U تجدید
instauration U تجدید
repetitions U تجدید
recrudescence U تجدید
reviews U تجدید نظرکردن
renews U تجدید کردن
reviewed U تجدید نظر
revisions U تجدید چاپ
reviewed U تجدید نظرکردن
reform U تجدید نظر
reviews U تجدید نظر
reforms U تجدید نظر
reviewing U تجدید نظر
review U تجدید نظرکردن
reviewing U تجدید نظرکردن
review U تجدید نظر
furbished U تجدید نظرکردن در
reunion U تجدید جلسه
remarrying U تجدید فراش
remarriages U تجدید فراش
reunions U تجدید جلسه
remarriage U تجدید فراش
revitalization U تجدید حیات
revise U تجدید نظر
revises U تجدید نظر
repeats U تکرار تجدید
repeat U تکرار تجدید
furbished U تجدید کردن
furbishes U تجدید کردن
furbishes U تجدید نظرکردن در
furbishing U تجدید کردن
furbishing U تجدید نظرکردن در
furbish U تجدید نظرکردن در
furbish U تجدید کردن
renovation U تجدید نظر
revising U تجدید نظر
restoration U تجدید بازگرداندن
renewing U تجدید کردن
reincarnations U تجدید تجسم
reincarnation U تجدید تجسم
revision U تجدید چاپ
reelection U تجدید انتخاب
renew U تجدید کردن
rebuilds U تجدید ساخت
resurgence U تجدید حیات
re-election U تجدید انتخاب
re election U تجدید انتخاب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com