English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
How do you think the changes will affect you? U فکر می کنید تغییرات چگونه بر زندگی شما تاثیر بگذارد؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
What effect do you think the changes will have on you? U فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
where do you live U کجا زندگی می کنید یا منزل دارید
repeat U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats U بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
weather permitting U اگر هوا بگذارد
let a praise thee U بگذارد دیگری تورابستاید
tap U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
How dare he come here . U غلط می کند قدم اینجا بگذارد
tapped U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping U ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
add U اضافه کنید زیاد کنید
adding U اضافه کنید زیاد کنید
adds U اضافه کنید زیاد کنید
prescan U خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
how U چگونه
wherethrough U چگونه
whence comes it that...? U چگونه
in what manner U چگونه
how <adv.> U چگونه
to what extent <adv.> U چگونه
in what way <adv.> U چگونه
how far <adv.> U چگونه
how fares it ? U چگونه میگذرد
how fares it with ? U چگونه میگذرانند
how fare you ? U چگونه میگذرانید
of what kind is it ? U چگونه است
how do you do U چگونه اید
how do matters stand? U وضعیت چگونه است
How do you predict(view)the situation? U اوضاع را چگونه می بینی ؟
five fundamental economic questions U چگونه تولید شود
five fundamental economic questions U و چگونه توزیع شود
i marvel how he has fled U در شگفتم که چگونه گریخته است
how shall we proceed U چگونه باید اقدام کرد
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
how can I learn English U چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
how are you U چگونه اید احوال شماچطوراست حال شماچگونه است
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
How do I notice when the meat is off? U چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
box U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes U وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
variations U تغییرات
transaction code U کد تغییرات
oscilliations U تغییرات
variation U تغییرات
tolerances U دامنه تغییرات
output variability U تغییرات تولید
depth varies U عمق تغییرات
ranges U دامه تغییرات
physical change U تغییرات فیزیکی
ranged U دامنه تغییرات
ranges U دامنه تغییرات
ranged U دامه تغییرات
range U دامنه تغییرات
range U دامه تغییرات
technological changes U تغییرات فنی
deflection shift U تغییرات انحراف
adiabetic changes U تغییرات ادیابتیک
calculus of variations U حساب تغییرات
flux and reflux U تغییرات زمانه
tolerance U دامنه تغییرات
coefficient of variation U ضریب تغییرات
social changes U تغییرات اجتماعی
chance variations U تغییرات تصادفی
rate of changes U نرخ تغییرات
f. and reflux U تغییرات روزگار
lateral shifts U تغییرات عرضی
calculation variation U انالیز تغییرات
lateral shifts U تغییرات جانبی
isothermal change U تغییرات هم دما
flux U تغییرات پی در پی جریان
incrementally U تغییرات پلهای
taste changes U تغییرات سلیقه
transaction file U فایل تغییرات
qualitative changes U تغییرات کیفی
quantitative changes U تغییرات کمی
seasonal variations U تغییرات فصلی
efficacy U تاثیر
semplice U بی تاثیر
forcibly U با تاثیر
influxes U تاثیر
influx U تاثیر
sensations U تاثیر
sensation U تاثیر
impressiveness U تاثیر
affection U تاثیر
adaphorous U بی تاثیر
effectiveness U تاثیر
effecting U تاثیر
effected U تاثیر
forcefulness U تاثیر
effect U تاثیر
influences U تاثیر
hanks U تاثیر
influencing U تاثیر
influenced U تاثیر
influence line U خط تاثیر
hank U تاثیر
influence U تاثیر
innovate U تغییرات واصلاحاتی دادن در
electrodermal changes U تغییرات برقی پوست
revolutionizing U تغییرات اساسی دادن
innovated U تغییرات واصلاحاتی دادن در
go through changes <idiom> U گرفتار تغییرات شدن
revolutionizes U تغییرات اساسی دادن
revolutionized U تغییرات اساسی دادن
revolutionising U تغییرات اساسی دادن
revolutionises U تغییرات اساسی دادن
revolutionised U تغییرات اساسی دادن
innovating U تغییرات واصلاحاتی دادن در
revolutionize U تغییرات اساسی دادن
wind shear U تغییرات سمتی باد
Fundamental ( radical) changes. U تغییرات اساسی وعمده
modular range U دامنه تغییرات مدول
minimal changes method U روش کمترین تغییرات
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
innovates U تغییرات واصلاحاتی دادن در
cataplasia U تغییرات قهقهرایی در سلول
aspect change U تغییرات منظری هدف
flux U گداز تغییرات پی درپی
calculus of variations U حساب تغییرات [ریاضی]
variational calculus U حسابان تغییرات [ریاضی]
calculus of variations U حسابان تغییرات [ریاضی]
parabolic variation U تغییرات سهمی شکل
variational calculus U حساب تغییرات [ریاضی]
impressional U تاثیر کننده
coefficients U ضریب تاثیر
wallydraigle U تاثیر پذیر
impresses U تاثیر کردن بر
impressed U تاثیر کردن بر
influence value U ارزش تاثیر
impress U تاثیر کردن بر
impressionability U تاثیر پذیری
impressing U تاثیر کردن بر
effectiveness U تاثیر بخشی
concerned [by] <adj.> U تحت تاثیر
efficacity U درجه تاثیر
touched U تحت تاثیر
affected [by] <adj.> U تحت تاثیر
inductive influence U تاثیر القائی
field effect U با تاثیر میدانی
efficacity U تاثیر سودمندی
influence value U ضریب تاثیر
coefficient U ضریب تاثیر
radius of influence U شعاع تاثیر
effectiveness U میزان تاثیر
after-effects U تاثیر بعدی
aerate U در تحت تاثیر
aerated U در تحت تاثیر
bear U تاثیر داشتن
aerates U در تحت تاثیر
aerating U در تحت تاثیر
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
size effect U تاثیر اندازه
make an impression U تاثیر گذاشتن
afair U تاثیر کردن
efficiency U درجه تاثیر
influencing U تاثیر کردن بر
influences U تاثیر کردن بر
influence U تاثیر کردن بر
after-effect U تاثیر بعدی
influenced U تاثیر کردن بر
efficacy U درجه تاثیر
impressible U تاثیر پذیر
bears U تاثیر داشتن
goechemical U وابسته به تغییرات شیمیایی زمین
atmosphere related syndrome [ARS] U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
rate U میزان مهارت شدت تغییرات
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
sounding rocket U موشک اکتشاف تغییرات جوی
meteoropathy U حساسیت به تغییرات هوا [پزشکی]
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
apractic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
crawling peg U تغییرات جزئی در نرخ ارز
total differential U تغییرات کلی ممکنه در یک متغیر
apraxic U وابسته به تغییرات بافتی مغز
tolerance U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
tolerances U حد تغییرات اختلاف قابل اغماض
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
aeromancy U پیش بینی تغییرات هوا
counteract U متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracted U متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting U متقابلا" تاثیر گذاشتن
alcoholism U تاثیر الکل در مزاج
counteracts U متقابلا" تاثیر گذاشتن
ship influence U تاثیر عبور کشتی
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
insalutary U تاثیر روحی بد اب و هوا
edaphic U تحت تاثیر خاک
cost effectiveness U تاثیر بخشی هزینه
impressing U : تحت تاثیر قراردادن
impresses U : تحت تاثیر قراردادن
impress U : تحت تاثیر قراردادن
bacterization U تحت تاثیر باکتری
actions U تاثیر اثر جنگ
action U تاثیر اثر جنگ
impressed U : تحت تاثیر قراردادن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com