English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contact potential U فشار الکتریکی تماسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
Other Matches
contact pressure U فشار تماسی
hard contact printing U چاپ تماسی که در ان هدچاپگر با نیروی محسوسی روی لایه زیرین فشار واردمی اورد
electric tension U فشار الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
constant voltage U فشار الکتریکی ثابت
voltage source U منبع فشار الکتریکی
voltage drop U افت فشار الکتریکی
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
voltage stability U ثبات فشار الکتریکی
ignition voltage U فشار الکتریکی احتراق
instantaneous voltage U مقدار لحظهای فشار الکتریکی
high tension engineering U مهندسی فشار قوی الکتریکی
output voltage U ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
voltage swing U نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
contact potential U ولتاژ تماسی
ignition by contact U احتراق تماسی
wire contact distributor U دلکوی تماسی
nonimpact printer U چاپگر غیر تماسی
contacts U تماس یافتن تماسی
contact U تماس یافتن تماسی
contacting U تماس یافتن تماسی
contacted U تماس یافتن تماسی
chireugi U ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
It is all over between them . They are thru with each other . U بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
electrical U الکتریکی
electric U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
electrifies U الکتریکی کردن
electrify U الکتریکی کردن
electrifying U الکتریکی کردن
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
all electric U تماما" الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
charges U بار الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
charge U بار الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
flux U فلوی الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
engine U موتورغیر الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
full-load adjustment screw پیچ تنظیم الکتریکی
photoelectric reader U خواننده فتو الکتریکی
line of electric field strength U خط شدت میدان الکتریکی
intensity electric field U شدت میدان الکتریکی
back voltage U نیروی ضد محرکه الکتریکی
brainwaves U موج الکتریکی مغز
brainwave U موج الکتریکی مغز
intensity of current U شدت جریان الکتریکی
intensity of electric field U شدت میدان الکتریکی
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
electric flux density U چگالی شار الکتریکی
electric field strength U شدت میدان الکتریکی
leads U سیر هدایت الکتریکی
lead U سیر هدایت الکتریکی
electrolytical U مربوط به افسادیاتحلیل الکتریکی
electric horsepower U اسب بخار الکتریکی
residual charge U بار الکتریکی مانده
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
oil filled cable U کابل روغنی الکتریکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
dielectric phase angle U زاویه فاز دی الکتریکی
coupler plug U دوشاخه وسایل الکتریکی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی
failures U مین توان الکتریکی
failure U مین توان الکتریکی
bias U سطح مرجع الکتریکی
strobe U پاس مدار الکتریکی
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com