English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
uncover U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncovering U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
uncovers U فرمان از هم باز شوید در ستون یا درورزش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
retreating U فرمان متفرق شوید
retreats U فرمان متفرق شوید
retreat U فرمان متفرق شوید
retreated U فرمان متفرق شوید
uncover U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovering U برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
streeing column U ستون فرمان
route order U فرمان ستون راه رو
columnleft U فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
ctrl break U در DOS فرمان صفحه کلیدی که اخرین فرمان داده شده رالغو میکند
magna carta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta U فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
sound off U فرمان موزیک را شروع کنید فرمان مارش کوتاه
controlled stick steering U دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
dill U شوید
fall in U به خط شوید
boot and saddle U سوار شوید
guide on line U راهنماهابخط شوید
walk back U به عقب خم شوید
moving pivot U نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
Composite Order U [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
herma U ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
pilaster U شبه ستون ستون چهارگوش یانیمدایره در بدنه بنا
stand fast U فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
horse U سواراسبی سوار شوید
steering U فرمان ماشین سیستم فرمان یا هدایت
baluster U ستون کوچک گچ بری شده ستون نرده
blocked U [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
I have no doubt that you wI'll succeed. U تردیدی ندارم که موفق می شوید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
guides post U نفر هادی مستقر شوید
there is many a slip between the cup and the lip <proverb> U از این ستون به آن ستون فرج است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
columna rostrata U [ستون های توسکانی با پایه ستون]
rudder post U ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
forward march U فرمان قدم رو فرمان پیش
You're improving. <idiom> U دارید بهتر می شوید [در انجام کارتان] [اصطلاح روزمره]
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
band of shaft U [چنبره سر ستون اطراف ستون ها]
from pillar to post U از این ستون بان ستون
angle-leaf U [یکی از چهارشاخه، گوشه ستون ها یا برگ های بیرون زده کنده کاری شده در ته ستون های معماری قرون وسطی]
tabulates U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulate U مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
guide on me U فرمان پشت سر من پیش مرا تعقیب کنید فرمان پشت سر من
march outpost U نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
pace-setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace-setters U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
pace setter U نفر یا خودرو نافم ستون موتوری نافم ستون راهپیمایی
log U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
logs U مجموعهای از دستورات دستهای که به صورت خودکار اجرا می شوند وقتی که به شبکه وصل یا وارد می شوید
trail formation U ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
cadre strength column U ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
pile U ستون ستون لنگرگاه
piled U ستون ستون لنگرگاه
close interval U فرمان " فاصله جمع " فرمان " جمع به جلو "
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
close ranks U فرمان " صفها جمع " فرمان " فاصله جمع "
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
bubble cap plate column U ستون تقطیر بشقابک فنجانک دار ستون تقطیر با بشقابک وفنجانک حباب
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
acentrous U فاقد ستون پشتی فاقد ستون فقرات
socle U پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
cancel check firing U فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
orphan U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned U خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
barbette U ستون نگهدارنده قبضه توپ ستون نگهدارنده قنداق توپ
bubble tray column U ستون تقطیر بشقابک دار ستون تقطیر با بشقابک حباب
Rd U فرمان RD
institute U فرمان
instituted U فرمان
charters U فرمان
institutes U فرمان
instituting U فرمان
ship will adjust U فرمان
chartered U فرمان
control U فرمان
controlling U فرمان
commissions U فرمان
at my command U به فرمان من
assize U فرمان
charter U فرمان
controls U فرمان
commissioning U فرمان
ordinance U فرمان
ordinances U فرمان
sanctioning U فرمان
rudder bar U فرمان
firman U فرمان
sanctions U فرمان
decree U فرمان
sanctioned U فرمان
sanction U فرمان
decreeing U فرمان
decrees U فرمان
rescript U فرمان
insubordinate U نا فرمان
chartering U فرمان
commission U فرمان
bugle call U فرمان
commandments U فرمان
command U فرمان
handle bar U فرمان
commanded U فرمان
mkdir U فرمان D
commands U فرمان
for U فرمان FOR
commandment U فرمان
precepts U فرمان
pipes U فرمان
if U فرمان IF
precept U فرمان
hest U فرمان
drive U فرمان
drives U فرمان
MD U فرمان D
word U فرمان
worded U فرمان
indocile U نا فرمان
MDs U فرمان D
steering U فرمان
decreed U فرمان
by order of U فرمان
edicts U فرمان
ordinace U فرمان
handlebar U فرمان
chdir U فرمان CD
mark time U فرمان در جا
edict U فرمان
find U فرمان FIND
files U فرمان FILES
nerve centre U مرکز فرمان
ver U فرمان VER
steering shaft U محور فرمان
finds U فرمان FIND
act U فرمان قانون
steering mechanism U مکانیزم فرمان
type U فرمان TYPE
recovering U فرمان RECOVER
steering gear U جعبه فرمان
recover U فرمان RECOVER
recovers U فرمان RECOVER
steering swivel U مفصل فرمان
steering wheels U چرخ فرمان
ten commandments U ده فرمان موسی
tent striking U فرمان ضد استقرار
buffers U فرمان BUFFERS
appends U فرمان APPEND
ordaining U فرمان دادن
prescriptions U صدور فرمان
ordained U فرمان دادن
ordain U فرمان دادن
nerve centres U مرکز فرمان
joystick U دسته فرمان
append U فرمان APPEND
joysticks U دسته فرمان
streeing column U میل فرمان
types U فرمان TYPE
prescription U صدور فرمان
ordains U فرمان دادن
subordination U فرمان برداری
tatoo U فرمان خاموشی
paddle U دسته فرمان
appending U فرمان APPEND
paddled U دسته فرمان
steering worm sector U تاج فرمان
paddles U دسته فرمان
appended U فرمان APPEND
paddling U دسته فرمان
remote control U فرمان از دور
transient command U فرمان ناپایدار
typed U فرمان TYPE
order arms U فرمان پافنگ
command signal U علامت فرمان
command unit U واحد فرمان
control characteristic U مشخصه فرمان
control circuit U مدار فرمان
control cubicle U ایستگاه فرمان
control electrode U الکترود فرمان
control grid U شبکه فرمان
control lever U اهرم فرمان
command language U زبان فرمان
command key U کلید فرمان
irade U حکم فرمان
operator command U فرمان متصدی
on the double U فرمان بدو رو
cease fire U فرمان اتش بس
channel command U فرمان کانال
chcp U فرمان CHCP
chkdsk U فرمان CHKDSK
motor vehicle tax U فرمان اتومبیل
cls U فرمان CLS
control panel U تابلوی فرمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com