English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
electroerosive U فرسایش قوس الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electro erosion process U فرایند فرسایش الکتریکی
Other Matches
attrition rate U میزان کاهش توان رزمی نواخت فرسایش سرعت فرسایش
arid erosion U فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
wears U فرسایش
abrasion U فرسایش
wear U فرسایش
abrasions U فرسایش
fraying U فرسایش
erosion U فرسایش
depletion U فرسایش
attrition U فرسایش
precession U فرسایش لوله
erosion U فرسایش وسایل
pot hole U دیگ فرسایش
natural erosion U فرسایش طبیعی
nuclear corrosion U فرسایش هستهای
weathring test U ازمایش فرسایش
wind erosion U فرسایش بادی
natural erosion U فرسایش نابهنجار
rill erosion U فرسایش شیاری
gully erosion U فرسایش خندقی
selective erosion U فرسایش انتخابی
sever erosion U فرسایش نابهنجار
sheet washing U فرسایش سطحی
internal erosion U فرسایش داخلی
soil erosion U فرسایش خاک
sheet washing U فرسایش رویی
erodibility U قابلیت فرسایش
concrete erosion U فرسایش بتن
weathering U فرسایش در اثرهوا
accelerated erosion U فرسایش تشدیدی
bioerosion U فرسایش زیستی
attrition U فرسایش نیروها
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
scuffing U خراش فرسایش
erosive U فرسایش دهنده
scuffed U خراش فرسایش
erodible U قابل فرسایش
erosion control U جلوگیری از فرسایش
scuffs U خراش فرسایش
scuff U خراش فرسایش
surface erosion U فرسایش سطحی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
abrasion of surface U فرسایش سطح فرش
attenuation U فرسایش انرژی موج
elutriation U شستشو با اب فرسایش انتخابی
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
corrosion U زنگ خوردگی فرسایش شیمیایی
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
restraint U نیروی خستگی یا فرسایش بار
weatherability U قابلیت عدم فرسایش در هوا
rain wash U فرسایش ناشی از ریزش باران
restraints U نیروی خستگی یا فرسایش بار
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
soliflucation U فرسایش خاک یا زمین به وسیله یخ زدن و اب شدن یخ
fastness of color U عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
detritus U ذراتی که در نتیجه عمل فرسایش از زمین جدامیشوند
bed plate U صفحه فلزی که در کف ابگیرنصب میشود تا از فرسایش جلوگیری کند
anti wear U مواد افزودنی جهت کاهش سایندگی و فرسایش پشم
natural erosion U فرسایش طبیعی که گاهی با پدیده خاک زائی در حالت تعادل است
jetty U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
jetties U سنگ چینی یا تیربندی که در مقابل فرسایش درهنگام لاروبی انجام میشود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
polygonal soil U زمین چند دامنهای که شیبهای ان در اثر فرسایش یخ یا برف تولید شده باشد
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
rill erosion U این نوع فرسایش دراولین بسترفرسایش یافته بصورت جوی دیده میشود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
attenuation factor U ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
electrical U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electric U الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
all electric U تماما" الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
capacitance U فرفیت الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electrifying U الکتریکی کردن
electrify U الکتریکی کردن
electric drive U محرکه الکتریکی
electrifies U الکتریکی کردن
electric energy U انرژی الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
electric machine U ماشین الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
charges U بار الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
charge U بار الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
engine U موتورغیر الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
flux U فلوی الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com