English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
congestion U فراهم امدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gibbosity U بر امدگی
projection U پیش امدگی
adams apple U بر امدگی گلو
gibbosity U پیش امدگی
corbel U پیش امدگی
projections U پیش امدگی
congregations U گرد امدگی
cornices U پیش امدگی
cornice U پیش امدگی
outthrust U پیش امدگی
osteophyte U بر امدگی استخوانی
jutted U پیش امدگی
protrusion U پیش امدگی
protrusility U جلو امدگی
aggregation U گرد امدگی
nid U بر امدگی نوک
congregation U گرد امدگی
jut U پیش امدگی
juts U پیش امدگی
protrusions U پیش امدگی
prognathism U پیش امدگی ارواره
to butt out U پیش امدگی پیداکردن
salience U جلو امدگی برتری
saliency U جلو امدگی برتری
stick out U پیش امدگی داشتن
pout U جلو امدگی لبها
to run out U پیش امدگی داشتن
pouting U جلو امدگی لبها
pouted U جلو امدگی لبها
pouts U جلو امدگی لبها
bay window U پیش امدگی ساختمان
biserrate U دارای دو دندانه یا بر امدگی
bay windows U پیش امدگی ساختمان
corbeling U پیش امدگی ساختمانی
corbelling U پیش امدگی ساختمانی
humpy U دارای بر امدگی اخمو
jog U جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogs U جلو امدگی یاعقب رفتگی
proptosis U جلو امدگی تخم چشم
jogged U جلو امدگی یاعقب رفتگی
jogging U جلو امدگی یاعقب رفتگی
eaves U پیش امدگی لبه بام
jetties U طره پیش امدگی ساختمان
jetty U طره پیش امدگی ساختمان
eaves U هر چیزی که کمی پیش امدگی دارد
olivary body U بر امدگی جلو پیاز مخ برامدگی قدامی بصل النخاع
tappet U جلو امدگی یا اهرمی که بوسیله چیز دیگری بحرکت اید
whorl U فراهم
whorls U فراهم
to the fore U فراهم
effecturate U فراهم کردن
get-togethers U فراهم اوردن
exterminatory U فراهم کننده
trooping U فراهم امدن
trooped U فراهم امدن
troop U فراهم امدن
foregather U فراهم امدن
get-together U فراهم اوردن
cater U فراهم نمودن
catered U فراهم نمودن
catering U فراهم نمودن
caters U فراهم نمودن
collectors U فراهم اورنده
accrete U فراهم کردن
accrete U فراهم شدن
get together U فراهم اوردن
assembles U فراهم اوردن
avaiiability U فراهم بودن
collector U فراهم اورنده
forgather U فراهم امدن
work up U کم کم فراهم کردن
to d. on U فراهم اوردن
to come about U فراهم شدن
to get together U فراهم اوردن
to call together U فراهم اوردن
procured U فراهم کردن
assembled U فراهم اوردن
assemble U فراهم اوردن
to bring a bout U فراهم کردن
available U دردسترس فراهم
to bring about U فراهم کردن
to find in U فراهم کردن
procuring U فراهم کردن
procurance U فراهم سازی
procures U فراهم کردن
procure U فراهم کردن
ingathering U فراهم اوری
unaccommodated U فراهم نشده
obtained U فراهم کردن گرفتن
provide U وسیله فراهم کردن
accru U اجتماع فراهم شدگی
obtains U فراهم کردن گرفتن
to get [hold of] something U فراهم کردن چیزی
to bring something U فراهم کردن چیزی
obtain U فراهم کردن گرفتن
means are not a U وسایل فراهم نیست
provides U وسیله فراهم کردن
jockey U با حیله فراهم کردن
jockeys U با حیله فراهم کردن
To raise money. U پول فراهم کردن
to obtain something U فراهم کردن چیزی
procurer U فراهم سازنده جاکش
raise money U فراهم کردن پول
ready money U پول فراهم شده
getting U بدست اوردن فراهم کردن
occasioned U موجب شدن فراهم کردن
occasioning U موجب شدن فراهم کردن
gags U مانع فراهم کردن برای
gagging U مانع فراهم کردن برای
occasions U موجب شدن فراهم کردن
gagged U مانع فراهم کردن برای
obstructively U با قصد فراهم کردن مانع
to gather together U جمع کردن فراهم اوردن
gag U مانع فراهم کردن برای
gets U بدست اوردن فراهم کردن
occasion U موجب شدن فراهم کردن
entailed U شامل بودن فراهم کردن
entailing U شامل بودن فراهم کردن
entail U شامل بودن فراهم کردن
capacitor U تا دو هفته نیرو فراهم کند.
i provided for his safety U وسائل سلامت او را فراهم کردم
get U بدست اوردن فراهم کردن
entails U شامل بودن فراهم کردن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
capacity U فضای فراهم برای ذخیره سازی
to raise the wind U پول برای مقصودی فراهم کردن
to mediate a result U وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
capacities U فضای فراهم برای ذخیره سازی
enables U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
pools U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pool U سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
enabling U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enabled U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
enable U قادر ساختن وسیله فراهم کردن
menus U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
menu U لیست برنامه ها و انتخابهای فراهم برای کاربر
to reseat a theatre U صندلیهای تازه برای تماشاخانهای فراهم کردن
give (someone) a hard time <idiom> U لحظات سختی برای کسی فراهم کردن
off balance <idiom> U فراهم نکردن ،قادربه ملاقات غیرمنتظره نبودن
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
text U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
framework U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
global U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
eudemonism U اخلاقیاتی که منظوران فراهم کردن خوشی وسعادت است
knight of the post U کسیکه معاشش ازگواهی دروغ دادن فراهم میشد
usable U آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
texts U انتخابی دربرنامه که امکان ویرایش متن را فراهم میکند
Everything worked out well. U همه چیز جور در آمد ( وسایل کار فراهم شد )
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
capacity U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
in a pinch <idiom> U بسیار خوب است وقتی چیزی فراهم نیست
frameworks U صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
capacities U حجم فضای ذخیره سازی فراهم در دیسک یا سیستم
globally U حافظه فراهم برای همه برنامههای کاربردی ویندوز
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
demands of providing healthy living and working conditions U خواسته هایی از فراهم نمودن شرایط زندگی و کار سالم
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
languages U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
magnetic U و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند
language U سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
users U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
random access U رسانه ذخیره سازی که امکان دستیابی به هر مرحله با هر ترتیبی را فراهم میکند
eudaemonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
newsgroup U خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
eudaimonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
random access U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی با هر ترتیبی , معمولاگ به صورت IC , فراهم میکند
routines U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
text U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
texts U نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
transmissions U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
transmission U ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
logical U LU ارتاط بین وسایلی و LU را فراهم میکند و یک پروتکل peer-to-Reer است
routinely U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routine U مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
intermediate U پروتکل OSI که امکان انتقال داده بین router ها را فراهم میکند
opened U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
miming U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
mimes U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
open U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
mime U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
users U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
provider U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
opens U برنامه طراحی شده که امکان گستردگی در آینده و تغییرات آسان را فراهم میکند
providers U شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
lu U مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
mimed U استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند
allocations U فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com