Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forgetter
U
فراموش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absent-minded
<idiom>
U
فراموش کار
haunting
U
فراموش نشدنی
the trusty is that i forgot it
U
فراموش کردم
disremember
U
فراموش کردن
forgot
U
فراموش کرد
foregettable
U
فراموش شدنی
unforgettable
U
فراموش نشدنی
to fall in to oblivion
U
فراموش شدن
It slipped my mind.
U
آن را فراموش کردم.
freemasons hall
U
فراموش خانه
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
Forgive and forget.
<proverb>
U
ببخش و فراموش کن.
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
to pass into silence
U
فراموش شدن
slip one's mind
<idiom>
U
فراموش شده
forgets
U
فراموش کردن
let it lay
<idiom>
U
فراموش کردن
forget
U
فراموش کردن
i forgot all about it
U
به کلی فراموش کردم
forgotten
U
فراموش کرده یا شده
myosote
U
گل مرا فراموش مکن
mouse ear
U
گل مرا فراموش مکن
forget-me-not
U
گل مرا فراموش مکن
lose sight of
<idiom>
U
ندیدن ،فراموش کردن
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
forget-me-nots
U
گل مرا فراموش مکن
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
Freemasons
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
Freemason
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
the trusty is that i forgot it
U
حقیقا امراینست که فراموش کردم
Have you forgotten our drinks?
U
آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
unlearns
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearn
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
We should not have lost sight of the fact that ...
U
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
skip it
<idiom>
U
همه چیز را درموردآن فراموش کردن
unlearnt
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
not to lose sight of
U
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
misremember
U
غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
self forgetful
U
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
to lose track
[of]
U
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
red letter
U
مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
U
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
think nothing of something
<idiom>
U
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mitigatory
U
کم کننده
fillets
U
پر کننده
deflective
U
کج کننده
percutient
U
دق کننده
squasher
U
له کننده
mitigative
U
کم کننده
fillet
U
پر کننده
filleted
U
پر کننده
fizzy
U
کف کننده
deletive
U
حک کننده
filleting
U
پر کننده
mumbler
U
من من کننده
hoppers
U
لی لی کننده
thinner
U
کم کننده
surfy
U
کف کننده
syncopator
U
غش کننده
mauler
U
له کننده
crepitant
U
خش خش کننده
repudiationist
U
رد کننده
abjurer or abjuror
U
کننده
skittish
U
رم کننده
swooner
U
غش کننده
renunciant
U
کننده
renunciant
U
رد کننده
crusher
U
له کننده
hopper
U
لی لی کننده
wheezy
U
خس خس یا خر خر کننده
sensor
U
حس کننده
solvents
U
اب کننده
bandwidth
U
یچ کننده
refuser
U
رد کننده
ear-splitting
U
کر کننده
solvent
U
اب کننده
squelcher
U
له کننده
rebutter
U
رد کننده
tracker
U
پی کننده
commulator
U
یک سو کننده
prater
U
پچ پچ کننده
wheeziest
U
خس خس یا خر خر کننده
wheezier
U
خس خس یا خر خر کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com