English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wicking U فتیله سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wick U فتیله
nosing U فتیله
dossil U فتیله
penicil U فتیله
touch paper U فتیله
lint U فتیله
wicks U فتیله
tent U فتیله
noseing U فتیله
lunt U فتیله
tents U فتیله
seton U فتیله
fused U فتیله گذاشتن در
tindery U فتیله فندک
fuse U فتیله گذاشتن در
bead U مهره فتیله
halfround pointing U بندکشی فتیله
beads U مهره فتیله
ductility U فتیله واری
detonation cord U فتیله چاشنی
sliver U فتیله نخ بریدن
snuff U نوک فتیله
touch hole U جای فتیله
primacord U فتیله انفجاری
candlewick U فتیله شمع
explosive train U فتیله انفجاری
fusee U فتیله دینامیت
tinder U فتیله فندک
wicking U فتیله گذاری
powder train U فتیله باروتی
lint U کهنه فتیله
ignitor U فتیله انفجاری
detonating cord U فتیله انفجاری
cable moulding U فتیله نیمگرد یا گرد
rush candle U شمع پیزر فتیله
ductility U خاصیت فتیله شدن
quick match U فتیله توپ یا ترقه
detonation cord U فتیله منفجر کننده
ovolo U فتیله تخم مرغی
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
fused U فتیله مواد منفجره فیوز
ogee U فتیله یا چفت بصورت اس یاوارونه
tops U فتیله [قبل از تبدیل شدن به نخ]
fuse U فتیله مواد منفجره فیوز
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
wick U چیزی که بجای فتیله بکار رود
touchhole U سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
wicks U چیزی که بجای فتیله بکار رود
rushlight U چراغ کم نور روشنایی چراغی که فتیله ان از پیزر باشد
sliver U فتیله نخ [الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
linstock U چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualized U تک سازی
individualised U تک سازی
individualises U تک سازی
individualising U تک سازی
individualize U تک سازی
retortion U کج سازی
flection U خم سازی
local anasthesia U سر سازی
pavements U کف سازی
pavement U کف سازی
padding U له سازی
deflexion U خم سازی
truncation U بی سر سازی
repk lection U پر سازی
retortion U خم سازی
flooring U کف سازی
individualizes U تک سازی
individualizing U تک سازی
idolization U بت سازی
bridgework U پل سازی
bridge building U پل سازی
individualization U تک سازی
stylization U مد سازی
individuation U تک سازی
compaction U تو پر سازی
insulate U عایق سازی
pacification U ارام سازی
eversion U واژگون سازی
exclusion U محروم سازی
dwelling construction U خانه سازی
foliation U برگ سازی
equality gate U برابر سازی
packing U فشرده سازی
domestication U اهلی سازی
flatting U تنکه سازی
feminization U مونث سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
evisceration U تهی سازی
derichment U رقیق سازی
fading U محو سازی
insulates U عایق سازی
intensification U پر قوت سازی
detersion U پاک سازی
wording U عبارت سازی
duplexing U مضاعف سازی
milling U ارد سازی
divestiture U بی بهره سازی
humanization U مردمی سازی
emulation U نمونه سازی
discolourment U بدرنگ سازی
emulsification U امولسیون سازی
dilution U رقیق سازی
nationalization U ملی سازی
die shop U حدیده سازی
miniaturization U کوچک سازی
die making U حدیده سازی
elution U پاکیزه سازی
divestiture U برهنه سازی
divestment U بی بهره سازی
displacement U جانشین سازی
enrichment U غنی سازی
depletion U تهی سازی
assimilation U همگون سازی
rejuvenation U جوان سازی
enthralment U بنده سازی
arching U طاق سازی
smoothing U صاف سازی
assimilation U درون سازی
industrialization U صنعتی سازی
oscillations U نوسان سازی
forgery U سند سازی
incavation U پوک سازی
inceration U موم سازی
curtailment U کوتاه سازی
inculcation U جایگیر سازی
individualization U منفرد سازی
individualization U فرد سازی
mutilation U معیوب سازی
separating U جدا سازی
individuation U جدا سازی
impregnation U ابستن سازی
immortalization U جاوید سازی
stripping U برهنه سازی
forgeries U صورت سازی
forgeries U سند سازی
ichnography U زمینه سازی
solutions U چاره سازی
accommodation U برون سازی
solution U چاره سازی
image formation U تصویر سازی
abbreviation U کوته سازی
replacements U جانشین سازی
irreticence U فاش سازی
lamponery U هجونامه سازی
lancination U مجروح سازی
lancination U پاره سازی
landscape painting U منظره سازی
lapidation U سنگسار سازی
lapidification U سنگ سازی
latticing U شبکه سازی
levigation U نرم سازی
vaporization U بخار سازی
wearisomeness U کسل سازی
irksomeness U کسل سازی
replacement U جانشین سازی
inebriation U مست سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
extinction U خاموش سازی
infuriation U خشمگین سازی
inspissation U غلیظ سازی
inurement U معتاد سازی
invalidation U باطل سازی
glasswork U شیشه سازی
oscillation U نوسان سازی
simulations U فاهر سازی
simulations U شبیه سازی
simulation U همانند سازی
simulations U همانند سازی
resolving U برطرف سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com