English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 6 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
roving U ولگردی
roving U نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
field roving course U مسابقه تیراندازی جنگلی
roving gun U توپ سیار
roving gun U توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
To have roving eyes. U چشم جرانی کردن ؟چشم چران بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com