Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes
U
عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
capacitor
U
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
combinational
U
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
Other Matches
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
whitest
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
U
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
U
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
agents
U
عنصر
component
U
عنصر
masurium
U
عنصر 34
components
U
عنصر
isomeric
U
هم عنصر
agent
U
عنصر
member
U
عنصر
members
U
عنصر
elements
U
عنصر
element
U
عنصر
element
U
عنصر عملیاتی
weak kneed
U
سست عنصر
trace element
U
عنصر کم مقدار
elements
U
عنصر اساس
identity element
U
عنصر یکسانی
inverse element
U
عنصر وارون
titanium
U
عنصر فلزی
primordial element
U
عنصر ازلی
weak-kneed
U
سست عنصر
elements
U
عنصر عملیاتی
element
U
عنصر اساس
logic element
U
عنصر منطقی
logic element
U
عنصر لاجیک
guest element
U
عنصر کم مقدار
minor constituent
U
عنصر فرعی
abundant element
U
عنصر فراوان
ingredient
U
عنصر سازنده
transition element
U
عنصر واسطه
part
U
عنصر اصلی
tracer element
U
عنصر ردیاب
threshold element
U
عنصر استانهای
thermocouple
U
عنصر حرارتی
alloying agent
U
عنصر الیاژی
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
symmetry element
U
عنصر تقارن
alloying element
U
عنصر الیاژی
stop element
U
عنصر ایست
ingredients
U
عنصر سازنده
active element
U
عنصر عامل
absorbing element
U
عنصر جذب
Elementarism
U
عنصر نگری
abiotic element
U
عنصر نازیوه
abiotic element
U
عنصر بیجان
acid forming element
U
عنصر اسیدی
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
active element
U
عنصر فعال
active element
U
عنصر کنشی
weak minded
U
سست عنصر
wallydraigle
U
سست عنصر
start element
U
عنصر شروع
alloying element
U
عنصر الیاژ
minor constituent
U
عنصر جزئی
weakling
U
سست عنصر
coupling element
U
عنصر اتصال
coupling element
U
عنصر پیوست
cryotron
U
عنصر برودتی
data element
U
عنصر داده
delay element
U
عنصر تاخیری
passive element
U
عنصر غیرعامل
disafected person
U
عنصر نامطلوب
accommpanying element
U
عنصر همراه
print element
U
عنصر چاپ
nand element
U
عنصر نقیض و
picture element
U
عنصر تصویر
weaklings
U
سست عنصر
shunt element
U
عنصر موازی
signal element
U
عنصر علامتی
aqueous element
U
عنصر ابی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
service element
U
عنصر اداری
code element
U
عنصر رمز
processing element
U
عنصر پردازشی
primitive element
U
عنصر اولیه
biotic element
U
عنصر زیستی
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
active element
U
عنصر عمل کننده
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
task element
U
عنصر اجرای عملیات
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
parametron
U
عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
fabrics
U
بافته عنصر تار و پود
characteristically
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic
U
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
fabric
U
بافته عنصر تار و پود
boron water
U
ابی که عنصر شیمیایی بردارد
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
two up
U
تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
two up
U
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
terbium
U
عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
microprocessors
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queue
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
quintessence
U
عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
jelly bean
U
ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
queues
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
elements
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessor
U
واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
queued
U
ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
element
U
یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
transmitter signal element timing
U
زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
head
U
اولین عنصر داده در لیست بودن
thallium
U
عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
chip
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
chips
U
طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
searches
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy
U
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
searched
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
osmium
U
عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
search
U
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti
U
عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
charge
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ring
U
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
lifo
U
سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
sequential
U
بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
charges
U
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitance
U
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
electronic
U
الکترونیکی
phosphide
U
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
declarations
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declarative statement
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
last in first out
U
نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
forward
U
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
forwarded
U
نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
chaining
U
جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
declaration
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
computer
U
ماشین الکترونیکی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
electronic control
U
کنترل الکترونیکی
electronic publishing
U
انتشارات الکترونیکی
electronic printer
U
چاپگر الکترونیکی
computers
U
ماشین الکترونیکی
pos
U
قط ه فروش الکترونیکی
elctron tube
U
لامپ الکترونیکی
electronic counter measure
U
جنگهای الکترونیکی
electronic countermea sures
U
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic deception
U
فریب الکترونیکی
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
electronic mail
U
پست الکترونیکی
graphics
U
وسیله الکترونیکی
adapter
U
وسیله الکترونیکی
electronic magazine
U
مجله الکترونیکی
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
snail mail
U
و نه پست الکترونیکی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
electronic pen
U
قلم الکترونیکی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
electrical interception
U
رهگیری الکترونیکی
electronic calculator
U
حسابگر الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
strobe
U
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
U
مغز الکترونیکی
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com