English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
airborne battlefield U عملیات هوابرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
airborne vehicle U وسیله انجام عملیات هوابرد
Other Matches
airborne U هوابرد
antiaircraft U ضد هوابرد
airborne lift U بار هوابرد
airborne vehicle U وسیله هوابرد
airborne lift U تناژیکان هوابرد
airborne battlefield U میدان رزم هوابرد
airborne early warning U اعلام خطر هوابرد
antiairborne minefield U میدان مین ضد هوابرد
airborne beacon U برج مراقبت هوابرد
airborne sensor U رادار مراقبتی هوابرد
airborne intercept equipment U وسایل استراق سمع هوابرد
airborne radio relay U سیستم رادیو رله هوابرد
airborne radiation thermometer U میزان الحراره تشعشعی هوابرد
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
airborne alert U اماده باش به طریق هوابرد وسایل اعلام خطر نصب شده روی هواپیما
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operations U عملیات
op U عملیات
treatment U عملیات
treatments U عملیات
operation U عملیات
deputy for operations U معاونت عملیات
campaigning U عملیات جنگی
block operation U عملیات بلوک
destructive operation U عملیات مخرب
campaign U عملیات جنگی
autonomous operation U عملیات ازاد
concept of operations U تدبیر عملیات
base operation U عملیات پایگاهی
divert action U عملیات مخالف
campaigned U عملیات جنگی
base of operations U پایگاه عملیات
building operations U عملیات ساختمانی
countermine U عملیات ضد مین
counter military U ضد عملیات نظامی
counter battery U عملیات ضد اتشبار
infiltration U عملیات نفوذی
combat information center U اطاق عملیات
computer operation U عملیات کامپیوتر
concrete operations U عملیات عینی
conversational operation U عملیات محاورهای
covert operations U عملیات مخفی
covert operations U عملیات پنهانی
denial operations U عملیات ممانعتی
delaying action U عملیات تاخیری
campaigns U عملیات جنگی
continuity of operations U مداومت عملیات
business type operation U عملیات تجارتی
delay action U عملیات تاخیری
business type operation U عملیات کامپیوتری
centre of activities U مرکز عملیات
continuity of operations U تسلسل عملیات
terrain U زمین عملیات
counter espionage U عملیات ضدجاسوسی
flow chart U شمای عملیات
flow charts U شمای عملیات
subversive U عملیات براندازی
subversives U عملیات براندازی
radius U شعاع عملیات
hostilities U عملیات خصمانه
offensives U عملیات افندی
offensive U عملیات افندی
closing U خاتمه عملیات
phase U مرحله عملیات
phased U مرحله عملیات
phases U مرحله عملیات
sabotage U عملیات تخریبی
sabotaged U عملیات تخریبی
sabotages U عملیات تخریبی
sabotaging U عملیات تخریبی
earthworks U عملیات خاکی
hostility U عملیات خصمانه
actions U عملیات جنگی
phasing U مراحل عملیات
airmobile operations U عملیات هوارو
counter-espionage U عملیات ضدجاسوسی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
area of operation U منطقه عملیات
arithmetic operation U عملیات حسابی
delays U عملیات تاخیری
assistant chief of staff, g (operations U معاونت عملیات
delay U عملیات تاخیری
delaying U عملیات تاخیری
air operations U عملیات هوایی
actions U جنگ عملیات
action U عملیات جنگی
action U جنگ عملیات
action deferred U تامل در عملیات
offenses U عملیات افندی
offenses U عملیات تعرضی
offence U عملیات افندی
offence U عملیات تعرضی
autonomous operation U عملیات مستقل
hot dogging U عملیات نمایشی
operating program U برنامه عملیات
operation center U مرکز عملیات
plan of action U طرح عملیات
operation manager U مدیر عملیات
operation map U نقشه عملیات
operation overlay U کالک عملیات
operationally ready U حاضر به عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
scene of action U صحنه عملیات
night operations U عملیات شبانه
psychological operations U عملیات روانی
immediate action U عملیات فوری
initiatives U ابتکار عملیات
initiative U ابتکار عملیات
limiting operation U عملیات محدودکننده
logical operations U عملیات منطقی
finishing U عملیات تکمیل
manual operation U عملیات دستی
nature of the operation U ماهیت عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
operations room U اتاق عملیات
over the beach operations U عملیات ساحلی
terminal operations U عملیات بارانداز
terminal operations U عملیات اسکلهای
theater of operations U صحنه عملیات
thermal treatment U عملیات گرمایی
war room U اتاق عملیات
Counter – espionage operations k. U عملیات ضد جاسوسی
Military operations. U عملیات نظامی
Construction works . U عملیات ساختمانی
regions U ناحیه عملیات
synchronous operation U عملیات همزمان
surface treatment U عملیات سطحی
over the beach operations U عملیات کرانهای
parallel operation U عملیات موازی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
process chart U نقشه عملیات
pseudooperation U شبه عملیات
rescue operation U عملیات نجات
serial operation U عملیات سری
spial U عملیات جاسوسی
string operation U عملیات رشتهای
region U ناحیه عملیات
external operation U عملیات خارجی
rehearsal U تکرار عملیات
global operation U عملیات سراسری
heat treatment U عملیات حرارتی
harassing actions U عملیات ایذایی
chemical operations U عملیات شیمیایی
f.of operations U حوزه عملیات
rehearsals U تکرار عملیات
scope U هدف عملیات
scope U منظور از عملیات
espial U عملیات جاسوسی
flight operations U عملیات پرواز
earth work U عملیات خاکی
dry run U عملیات جنگی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
formal operations U عملیات صوری
floating point operation U عملیات ممیز شناور
air offensive U عملیات افندی هوایی
shortest operating time U کوتاهترین زمان عملیات
sidewalk superintendent U نافر عملیات ساختمانی
tactical air operation U عملیات تاکتیکی هوایی
solution heat treatment U عملیات حرارتی محلول
air area operations U عملیات منطقه هوایی
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
aerospace projection operations U بالای منطقه عملیات
data transfer operations U عملیات انتقال داده
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
reconnoiter U عملیات اکتشافی کردن
retrograde movement U عملیات عقب روی
road reconnaissance U عملیات شناسایی جاده ها
sand blasting practice U عملیات ماسه پاشی
agendum U دستورکار برنامهء عملیات
resumption of hostilities U از سر گیری عملیات خصمانه
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
spial officer U افسر عملیات جاسوسی
exercise code word U رمز عملیات مانور
espial officer U افسر عملیات جاسوسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com