Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
clearing operations
U
عملیات مین روبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
attrition sweeping
U
مین روبی ضد عملیات فرسایشی دشمن
exploratory hunting
U
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
Other Matches
garbage collection
U
زباله روبی
lap
U
نوارمین روبی
mine sweeping
U
مین روبی
lapped
U
نوارمین روبی
bottom sweep
U
مین روبی از کف دریا
search sweeping
U
مین روبی مراقبتی
clearance rate
U
نواخت مین روبی
lap course
U
مسیر مین روبی
check sweeping
U
مین روبی ازمایشی
search sweeping
U
مین روبی ازمایشی
mine clearance
U
مین روبی کردن
check sweeping
U
بازرسی مین روبی
armed sweep
U
مین روبی مسلحانه
antisweep device
U
ضامن ضد مین روبی
swept channel
U
کانال مین روبی شده
path sweeping
U
مین روبی مسیر دریایی
precursor sweeping
U
مین روبی قبل از عبور ناوگان
armed sweep
U
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
lap course
U
جهت پیشروی نوار مین روبی
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
net sweep
U
مین روبی با استفاده از تور مین جمع کنی با تور
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
antisweep mine
U
مین ضد مین روبی
clearance diving
U
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
treatment
U
عملیات
operations
U
عملیات
operation
U
عملیات
op
U
عملیات
treatments
U
عملیات
campaigned
U
عملیات جنگی
phases
U
مرحله عملیات
night operations
U
عملیات شبانه
conversational operation
U
عملیات محاورهای
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
infiltration
U
عملیات نفوذی
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaging
U
عملیات تخریبی
earthworks
U
عملیات خاکی
campaigns
U
عملیات جنگی
offensive
U
عملیات افندی
sabotage
U
عملیات تخریبی
operationally ready
U
حاضر به عملیات
operation overlay
U
کالک عملیات
offensives
U
عملیات افندی
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
operating program
U
برنامه عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
closing
U
خاتمه عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
operation map
U
نقشه عملیات
campaigning
U
عملیات جنگی
flight operations
U
عملیات پرواز
external operation
U
عملیات خارجی
harassing actions
U
عملیات ایذایی
delays
U
عملیات تاخیری
delaying
U
عملیات تاخیری
delay
U
عملیات تاخیری
phasing
U
مراحل عملیات
heat treatment
U
عملیات حرارتی
f.of operations
U
حوزه عملیات
global operation
U
عملیات سراسری
actions
U
عملیات جنگی
actions
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
action
U
جنگ عملیات
formal operations
U
عملیات صوری
offenses
U
عملیات تعرضی
offence
U
عملیات افندی
offence
U
عملیات تعرضی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
immediate action
U
عملیات فوری
espial
U
عملیات جاسوسی
manual operation
U
عملیات دستی
terrain
U
زمین عملیات
delaying action
U
عملیات تاخیری
delay action
U
عملیات تاخیری
covert operations
U
عملیات پنهانی
covert operations
U
عملیات مخفی
countermine
U
عملیات ضد مین
phase
U
مرحله عملیات
denial operations
U
عملیات ممانعتی
offenses
U
عملیات افندی
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
earth work
U
عملیات خاکی
dry run
U
عملیات جنگی
divert action
U
عملیات مخالف
destructive operation
U
عملیات مخرب
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
logical operations
U
عملیات منطقی
deputy for operations
U
معاونت عملیات
phased
U
مرحله عملیات
region
U
ناحیه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
block operation
U
عملیات بلوک
building operations
U
عملیات ساختمانی
psychological operations
U
عملیات روانی
base of operations
U
پایگاه عملیات
spial
U
عملیات جاسوسی
action deferred
U
تامل در عملیات
business type operation
U
عملیات تجارتی
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
centre of activities
U
مرکز عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
serial operation
U
عملیات سری
scene of action
U
صحنه عملیات
finishing
U
عملیات تکمیل
combat information center
U
اطاق عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
initiatives
U
ابتکار عملیات
air operations
U
عملیات هوایی
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
string operation
U
عملیات رشتهای
regions
U
ناحیه عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
Military operations.
U
عملیات نظامی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
war room
U
اتاق عملیات
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
theater of operations
U
صحنه عملیات
area of operation
U
منطقه عملیات
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
terminal operations
U
عملیات بارانداز
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous operation
U
عملیات ازاد
synchronous operation
U
عملیات همزمان
surface treatment
U
عملیات سطحی
rehearsals
U
تکرار عملیات
scope
U
هدف عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
flow chart
U
شمای عملیات
concrete operations
U
عملیات عینی
plan of action
U
طرح عملیات
radius
U
شعاع عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
pseudooperation
U
شبه عملیات
continuity of operations
U
مداومت عملیات
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
process chart
U
نقشه عملیات
subversives
U
عملیات براندازی
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
rehearsal
U
تکرار عملیات
subversive
U
عملیات براندازی
concept of operations
U
تدبیر عملیات
hostilities
U
عملیات خصمانه
campaign
U
عملیات جنگی
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
scope
U
منظور از عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
rescue operation
U
عملیات نجات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
hostility
U
عملیات خصمانه
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
armor sweep
U
عملیات پاکسازی زرهی
ceased
U
قطع کردن عملیات
ceases
U
قطع کردن عملیات
reconnoitered
U
عملیات اکتشافی کردن
retirement
U
عملیات عقب روی
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
ceasing
U
قطع کردن عملیات
floating point operation
U
عملیات ممیز شناور
cease
U
قطع کردن عملیات
field officer
U
افسر عملیات صحرایی
area security
U
تامین منطقه عملیات
control center
U
مرکز کنترل عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com