English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pacification U تامین ثبات داخلی
internal security U تامین داخلی
stability U ثبات داخلی
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
area security U تامین منطقه عملیات
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
temporary storage U ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
register U مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registers U مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
registering U مهمترین ثبات داخلی ذخیره سازی درCPU که حاوی داده پردازش شدنی است
national infrastructure U سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
accumulator U مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CPU که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
accumulator register U مهمترین ثبات ذخیره سازی داخلی CUP که شامل نتیجه یک عمل یا کلمه داده پردازش شونده است
register U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering U ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
fail-safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe U ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
generals U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
general U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
gpr U ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
paired registers U دو ثبات پایه با اندازه کلمه که با هم به عنوان یک ثبات با طول زیاد به کار می روند.
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
arithmetic register U ثبات حسابی ثبات محاسباتی
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
air stability U وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
securement U تامین
safety limit U حد تامین
covers U تامین
safety U تامین
cover U تامین
coverings U تامین
water supplies U تامین اب
water supply U تامین اب
hedging U تامین
securing U تامین
security U تامین
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
metastable U کم ثبات
wonky U بی ثبات
bookkeeper U ثبات
rtegistrar U ثبات
persistency U ثبات
changeful U بی ثبات
p register U ثبات P
changelessness U ثبات
mutable U بی ثبات
moonish U بی ثبات
stabilization U ثبات
register U ثبات
grit U ثبات
registering U ثبات
gritted U ثبات
registers U ثبات
gritting U ثبات
inconstant U بی ثبات
lastingness U ثبات
steadfastness U ثبات
permanency U ثبات
unstable U بی ثبات
instable U بی ثبات
recorder U ثبات
recorders U ثبات
indissolubility U ثبات
indelibility U ثبات
variable U بی ثبات
fixedness U ثبات
variables U بی ثبات
permanencies U ثبات
fixity U ثبات
persistence U ثبات
document register U ثبات
shaky U بی ثبات
shakiest U بی ثبات
shakier U بی ثبات
double minded U بی ثبات
feeble minded U بی ثبات
feeble-minded U بی ثبات
slippery U بی ثبات
stability U ثبات
equability U ثبات
inalterability U ثبات
abidance U ثبات
staunchly U با ثبات
staidness U ثبات
stables U با ثبات
staunchness U ثبات
stable U با ثبات
fickle U بی ثبات
steadiness U ثبات
steadviness U ثبات
stableness U ثبات
fortitude U ثبات
lubricious U بی ثبات
constancy U ثبات
registrars U ثبات
registrar U ثبات
shifty U بی ثبات
fastnesses U ثبات
fastness U ثبات
impermanent U بی ثبات
social security U تامین اجتماعی
ensuring U تامین کردن
ensures U تامین کردن
local security U تامین محلی
ensured U تامین کردن
buffer zones U منطقه تامین
collective security U تامین اجتماعی
ensure U تامین کردن
cover U تامین کردن
financiers U تامین اعتبارکننده
financier U تامین اعتبارکننده
quia timet U حکم تامین
provisioning U تامین ذخیره
buffer zone U منطقه تامین
buffer stock U تامین ذخیره
fulfill U تامین کردن
give security for U تامین کردن
preservation of evidence U تامین دلیل
supply port U درگاه تامین
committment U تامین اعتبار
take care of U تامین کردن
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
physical security U تامین تاسیسات
coverings U تامین کردن
insures U تامین کردن
covers U تامین کردن
area security U تامین منطقه
troop safety U تامین عده ها
insuring U تامین کردن
communication security U تامین مخابراتی
chemical security U تامین شیمیایی
insecurity U عدم تامین
guaranteed U تامین کردن
guarantee U تامین کردن
funding U تامین وجه
supplied U تامین کردن
the rule of law U تامین قضایی
transmission security U تامین ارسال
signal security U تامین مخابراتی
secures U درامان تامین
supplying U تامین کردن
secures U تامین کردن
secures U تامین شده
supply U تامین کردن
procurement U تامین اماد
security U تامین مصونیت
guarantees U تامین کردن
secure U تامین شده
secure U تامین کردن
safety stakes U دستکهای تامین
safety factor U عامل تامین
electronic security U تامین الکترونیکی
factor of safety U عامل تامین
cryptosecurity U تامین رمز
protection U تامین نامه
the rule of law U تامین قانونی
safety factor U ضریب تامین
secure U درامان تامین
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com