Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
offence
U
عملیات افندی
offenses
U
عملیات افندی
offensive
U
عملیات افندی
offensives
U
عملیات افندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
air offensive
U
عملیات افندی هوایی
Other Matches
attack carrier
U
ناو هواپیمابر افندی
attack nuclear carrier
U
ناو هواپیمابر افندی هستهای
farmgate type operations
U
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer
U
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
anticrop operations
U
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
U
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
counter air
U
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
statement
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
U
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagates
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating
U
خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation
U
عملیات کنترل زمین عملیات
code panel
U
رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
U
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m
U
مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
time resolution
U
جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit
U
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
airhead operations
U
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
operation
U
1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
combined operations
U
عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
armistise
U
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
operation
U
عملیات
operations
U
عملیات
op
U
عملیات
treatments
U
عملیات
treatment
U
عملیات
conversational operation
U
عملیات محاورهای
campaigning
U
عملیات جنگی
operating program
U
برنامه عملیات
operation center
U
مرکز عملیات
delaying
U
عملیات تاخیری
rehearsals
U
تکرار عملیات
operation manager
U
مدیر عملیات
campaigns
U
عملیات جنگی
terrain
U
زمین عملیات
delay
U
عملیات تاخیری
continuity of operations
U
تسلسل عملیات
operationally ready
U
حاضر به عملیات
phase
U
مرحله عملیات
phased
U
مرحله عملیات
phases
U
مرحله عملیات
operations personal
U
پرسنل عملیات
operations room
U
اتاق عملیات
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
arithmetic operation
U
عملیات حسابی
concrete operations
U
عملیات عینی
operation overlay
U
کالک عملیات
campaigned
U
عملیات جنگی
delays
U
عملیات تاخیری
flight operations
U
عملیات پرواز
continuity of operations
U
مداومت عملیات
operations research
U
تحقیق در عملیات
campaign
U
عملیات جنگی
operation map
U
نقشه عملیات
concept of operations
U
تدبیر عملیات
counter battery
U
عملیات ضد اتشبار
deputy for operations
U
معاونت عملیات
destructive operation
U
عملیات مخرب
divert action
U
عملیات مخالف
global operation
U
عملیات سراسری
dry run
U
عملیات جنگی
immediate action
U
عملیات فوری
earth work
U
عملیات خاکی
actions
U
عملیات جنگی
espial
U
عملیات جاسوسی
hot dogging
U
عملیات نمایشی
harassing actions
U
عملیات ایذایی
actions
U
جنگ عملیات
action
U
عملیات جنگی
heat treatment
U
عملیات حرارتی
action
U
جنگ عملیات
electrochemical treatment
U
عملیات الکتروشیمایی
denial operations
U
عملیات ممانعتی
delaying action
U
عملیات تاخیری
offence
U
عملیات تعرضی
f.of operations
U
حوزه عملیات
logical operations
U
عملیات منطقی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
infiltration
U
عملیات نفوذی
countermine
U
عملیات ضد مین
covert operations
U
عملیات مخفی
night operations
U
عملیات شبانه
phasing
U
مراحل عملیات
nature of the operation
U
ماهیت عملیات
covert operations
U
عملیات پنهانی
delay action
U
عملیات تاخیری
manual operation
U
عملیات دستی
formal operations
U
عملیات صوری
limiting operation
U
عملیات محدودکننده
external operation
U
عملیات خارجی
offenses
U
عملیات تعرضی
rehearsal
U
تکرار عملیات
scope
U
منظور از عملیات
assistant chief of staff, g (operations
U
معاونت عملیات
autonomous operation
U
عملیات مستقل
autonomous operation
U
عملیات ازاد
base of operations
U
پایگاه عملیات
base operation
U
عملیات پایگاهی
block operation
U
عملیات بلوک
hostility
U
عملیات خصمانه
spial
U
عملیات جاسوسی
hostilities
U
عملیات خصمانه
building operations
U
عملیات ساختمانی
business type operation
U
عملیات تجارتی
business type operation
U
عملیات کامپیوتری
centre of activities
U
مرکز عملیات
chemical operations
U
عملیات شیمیایی
serial operation
U
عملیات سری
action deferred
U
تامل در عملیات
string operation
U
عملیات رشتهای
region
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه عملیات
Construction works .
U
عملیات ساختمانی
Military operations.
U
عملیات نظامی
Counter – espionage operations k.
U
عملیات ضد جاسوسی
amphibious operation
U
عملیات اب خاکی
war room
U
اتاق عملیات
airmobile operations
U
عملیات هوارو
theater of operations
U
صحنه عملیات
airborne battlefield
U
عملیات هوابرد
terminal operations
U
عملیات اسکلهای
terminal operations
U
عملیات بارانداز
air operations
U
عملیات هوایی
thermal treatment
U
عملیات گرمایی
area of operation
U
منطقه عملیات
synchronous operation
U
عملیات همزمان
surface treatment
U
عملیات سطحی
radius
U
شعاع عملیات
scene of action
U
صحنه عملیات
counter espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
plan of action
U
طرح عملیات
finishing
U
عملیات تکمیل
combat information center
U
اطاق عملیات
earthworks
U
عملیات خاکی
closing
U
خاتمه عملیات
computer operation
U
عملیات کامپیوتر
sabotage
U
عملیات تخریبی
rescue operation
U
عملیات نجات
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
initiatives
U
ابتکار عملیات
initiative
U
ابتکار عملیات
psychological operations
U
عملیات روانی
counter-espionage
U
عملیات ضدجاسوسی
scope
U
هدف عملیات
over the beach operations
U
عملیات کرانهای
pseudooperation
U
شبه عملیات
parallel operation
U
عملیات موازی
subversives
U
عملیات براندازی
subversive
U
عملیات براندازی
process chart
U
نقشه عملیات
flow charts
U
شمای عملیات
sabotaging
U
عملیات تخریبی
sabotages
U
عملیات تخریبی
sabotaged
U
عملیات تخریبی
flow chart
U
شمای عملیات
air transport operation
U
عملیات ترابری هوایی
electroplating shop
U
کارگاه عملیات گالوانیزهای
air surface zone
U
منطقه عملیات ضد زیردریایی
control center
U
مرکز کنترل عملیات
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
espial officer
U
افسر عملیات جاسوسی
amphibious demonstration
U
عملیات اب خاکی نمایشی
cycled
U
دوره عملیات یابازی
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
concept of operations
U
روش اجرای عملیات
logs
U
ضبط مجموعهای از عملیات
cycle
U
دوره عملیات یابازی
external operation
U
عملیات خارج از مملکت
airmobile operations
U
عملیات متحرک هوایی
cycles
U
دوره عملیات یابازی
reconnoitre
U
عملیات اکتشافی کردن
amphibious squadron
U
گردان عملیات اب خاکی
aircraft arrestment
U
عملیات مهار هواپیما
exercise code word
U
رمز عملیات مانور
log
U
ضبط مجموعهای از عملیات
area security
U
تامین منطقه عملیات
armor sweep
U
عملیات پاکسازی زرهی
reconnoiters
U
عملیات اکتشافی کردن
psychological warfare
U
عملیات جنگ روانی
combat operations
U
مرکز عملیات رزمی
civil military action
U
عملیات مردم یاری
reconnoitred
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
U
عملیات اکتشافی کردن
data transfer operations
U
عملیات انتقال داده
stability
U
عملیات ارام سازی
retirement
U
عملیات عقب روی
chief of naval operations
U
فرمانده عملیات دریایی
civic action
U
عملیات مردم یاری
clearing operations
U
عملیات مین روبی
reconnoitering
U
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
U
عملیات اکتشافی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com