Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ipso facto
U
عضویت خود بخودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
per se
U
بخودی خود
by it self
U
بخودی خود
abstractly
U
بطور مجرد بخودی خود
self rising
U
بخودی خود ترقی کننده
the matter itself
[the situation itself ]
[ the thing itself]
U
این مطلب بخودی خود
irony of fate
U
پیشامدی که بخودی بخودناگوار نیست ولی نابهنگام است
limited divorce
U
طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
memberships
U
عضویت
fellowship
U
عضویت
fellowships
U
عضویت
membership
U
عضویت
group membership
U
عضویت گروهی
maintenance of membership
U
حمایت از عضویت
membership character
U
ویژگی عضویت
membership group
U
گروه عضویت
membership of the parliament
U
عضویت پارلمان
enter
U
داخل عضویت شدن
membership of legislative assembly
U
عضویت مجلس مقننه
entered
U
داخل عضویت شدن
enters
U
داخل عضویت شدن
card-carrying
U
دارای کارت عضویت
secede
U
از عضویت خارج شدن
seceded
U
از عضویت خارج شدن
seceding
U
از عضویت خارج شدن
secedes
U
از عضویت خارج شدن
adhesion
U
انضمام قبول عضویت
enrol
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enroll
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
clubbabble
U
قابل عضویت درباشگاه یامجمع
enrolled
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolling
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrolls
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
enrols
U
عضویت دادن درفهرست واردکردن
closed shop
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops
U
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
yellow dog contract
U
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
panels
U
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
panel
U
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
self sow
U
بطور طبیعی افشانده شدن بخودی خود افشانده شدن
nobleman
U
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen
U
شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
presbytery
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
U
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
maintenance of membership
U
هرکس حق اشتغال به کار دارد لیکن اگر عضو اتحادیهای باشدباید در صورت عضویت ان تازمان تعیین شده باقی بماندوالا شغلش را از دست خواهدداد
cards
U
کارت تبریک کارت عضویت
card
U
کارت تبریک کارت عضویت
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com