Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
drop-out
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
dropouts
U
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shortstop
U
موقعیت بازیکن مدافع در داخل میدان
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
cross kick
U
ضربه با پا به سمت دیگرزمین که مدافع کمتری دارد
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
safety valve
U
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
base hit
U
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
webbing
U
نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
ratline
U
عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
intercommand
U
داخل قسمت داخل یکان
nuclide
U
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
mortise dead lock
U
قفل داخل کار قفل داخل درب
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
pass rusher
U
مدافع خط
defenders
U
مدافع
blue liner
U
مدافع
apologists
U
مدافع
apologist
U
مدافع
defenseless
U
بی مدافع
backer up
U
مدافع
crease defenceman
U
مدافع
defender
U
مدافع
pleader
U
مدافع
back
U
مدافع
backs
U
مدافع
championless
U
بی مدافع
close defence
U
سه مدافع
defendants
U
مدافع
defendant
U
مدافع
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
blitzer
U
مدافع نفوذی
defending attorney
U
وکیل مدافع
proctor
U
وکیل مدافع
judge advocate
U
وکیل مدافع
positioned
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
full back
U
مدافع پوششی
back
U
مدافع خط میدان
backs
U
مدافع خط میدان
position
U
موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
barristers
U
وکیل مدافع
ball hawk
U
مدافع پرقدرت
the champion of liberty
U
مدافع ازادی
backman
U
بازیگر مدافع
backfour
U
چهار مدافع
barrister
U
وکیل مدافع
defensor
U
وکیل مدافع
advocating
U
وکیل مدافع
advocates
U
وکیل مدافع
advocated
U
وکیل مدافع
self defensive
U
مدافع خود
advocate
U
وکیل مدافع
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
linemen
U
مدافع یامهاجم روی خط
contestants
U
مسابقه دهنده مدافع
free safety
U
مدافع در منطقه ضعف
attorney
U
نمایندگی وکیل مدافع
lineman
U
مدافع یامهاجم روی خط
contestant
U
مسابقه دهنده مدافع
chicken fight
U
سد کردن پی در پی راه مدافع
attorneys
U
نمایندگی وکیل مدافع
slotback
U
مدافع پشت شکاف
signal caller
U
مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
counselors
U
رایزن وکیل مدافع
defending shampion
U
مدافع عنوان قهرمانی
scambler
U
مدافع مامور مانوربالا
counselor
U
رایزن وکیل مدافع
counsellors
U
رایزن وکیل مدافع
counsellor
U
رایزن وکیل مدافع
squeezing
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
bait the hole
U
گول زدن مدافع حریف
squeezes
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
blocker
U
مدافع روی تور والیبال
squeezed
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
wing threequarter
U
هریک از دو مدافع کنار زمین
power i
U
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
squeeze
U
سد کردن مدافع حریف با دونفر
ball hawk
U
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
set back
U
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
strong safety
U
مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
fore check
U
جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
go backdoor
U
جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
blitzing
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
blitz
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
delayed offside
U
تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
blitzes
U
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
barristers
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
barrister
U
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
look off
U
فریب دادن مدافع با نگاه به سمت مخالف پیش از پرتاب توپ
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
sweepers
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
sweeper
U
اخرین مدافع در سیستم دفاع بتونی پرتابی در بولینگ که با پیچ تمام یا بیشتر میله ها را می اندازد
inside
<adv.>
<prep.>
U
در داخل
within
<prep.>
U
در داخل
lineball
U
داخل
aboard
U
داخل
within
U
در داخل
withindoors
U
در داخل
anie
U
داخل
inside
U
داخل
interiorly
U
از داخل
insides
U
داخل
interior
U
داخل
intra
U
داخل
interiors
U
داخل
shivering
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shiver
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
shivered
U
فشار شدید رو به بالا با عقب دست یا ساق دست از مدافع به حریف
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
inside wiring
U
سیمکشی داخل
inbound
U
داخل مرز
interior wiring
U
سیمکشی داخل
ingoing
U
داخل شونده
entered
U
داخل شدن
ingressive
U
داخل شونده
inhaul
U
به داخل کشیدن
ingratiate
U
داخل کردن
inhaul
U
به داخل کشنده
ingratiates
U
داخل کردن
ingratiated
U
داخل کردن
ingratiating
U
داخل کردن
inboard
U
به سمت داخل
imbark
U
داخل کردن
immit
U
داخل کردن
implode
U
از داخل ترکیدن
implosion
U
انفجار از داخل
interns
U
داخل شدن در
internal attack
U
تک داخلی یا تک از داخل
in and out
U
داخل وخارج
inboard
U
داخل کشتی
interning
U
داخل شدن در
intern
U
داخل شدن در
inboard
U
به طرف داخل
intromit
U
داخل کردن
intercellular
U
داخل سلولی
interchart
U
در داخل نقشه
grind internally
U
داخل را ساییدن
on line
U
داخل رده
enter
U
داخل شدن
enter
U
داخل کردن
on berth
U
در داخل بندر
entered
U
داخل کردن
enters
U
داخل شدن
enters
U
داخل کردن
phase in
U
داخل کردن
he is not in it
U
داخل نیست
introgresseive
U
داخل شونده
heave in
U
کشیدن به داخل
cross hair
U
خط داخل دوربین
intermolecular
U
در داخل ذرات
interneural
U
داخل عصبی
interneuron
U
داخل عصبی
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
interurban
U
داخل شهری
intradivision
U
در داخل لشگر
intrant
U
داخل شونده
intraspecies
U
داخل گونهای
intraspecific
U
داخل گونهای
intratheater
U
در داخل صحنه
engaged in war
U
داخل جنگ
inward
U
داخل رونده
anieoro
U
از داخل به خارج
to play at
U
داخل شدن در
to step in
U
داخل شدن
incorporate
U
داخل کردن
anieoro
U
به طرف داخل
to queue-jump
[British E]
U
داخل صف زدن
incorporating
U
داخل کردن
uchi uke
U
دفاع از داخل
work in
U
داخل کردن
withindoors
U
افراد داخل
to work in
U
داخل کردن
to cut in line
U
داخل صف زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com