English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
multilation U شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
force U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forcing U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces U درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
parquet U دادسرا و اعضا ان
majority of the members U اکثریت اعضا
matricula U صورت اعضا
element U اعضا [مجموعه] [ریاضی]
breakaway U شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
smiting U خرد کردن شکستن
smashes U خرد کردن شکستن
smash U خرد کردن شکستن
smites U خرد کردن شکستن
smite U خرد کردن شکستن
shatters U داغان کردن شکستن
shatter U داغان کردن شکستن
violated U شکستن نقض کردن
violates U شکستن نقض کردن
stave U شکستن ریزش کردن
violate U شکستن نقض کردن
pipped U شکستن شکستن وبازشدن
pip U شکستن شکستن وبازشدن
pips U شکستن شکستن وبازشدن
pipping U شکستن شکستن وبازشدن
To set the Thames on fire . to do a herculeam task . U کمر غول راخم کردن ( شکستن )
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
lay waste <idiom> U خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snapped U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
snap U شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
yaght club U باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
cracking U وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
challenged U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges U مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
asm U Yystems for Associationیک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کندanagement
osmatic U دارای اعضا بویایی وابسته به بویایی
european essembly U مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
breaks U شکستن
disruption U شکستن
disruptions U شکستن
break U شکستن
pierce U شکستن
infract U شکستن
fractures U شکستن
to break a U شکستن
infraction U شکستن
to fly asunder U شکستن
pierces U شکستن
to break open U شکستن
to break to pieces U شکستن
fracturing U شکستن
to fall apart U در هم شکستن
nicks U شکستن
disobeying U شکستن
crushes U شکستن
disobeyed U شکستن
to break apart U شکستن
cracking U شکستن
disobey U شکستن
fractions U شکستن
disobeys U شکستن
crushed U شکستن
nicking U شکستن
nicked U شکستن
crush U شکستن
hewn U شکستن
nick U شکستن
fly asunder U شکستن
To break ranks. U صف را شکستن
fraction U شکستن
to hew asunder U شکستن
fracture U شکستن
to break rank U صف شکستن
chop U شکستن
deflect U شکستن
deflected U شکستن
fractured U شکستن
deflecting U شکستن
deflects U شکستن
chopped U شکستن
dishallow U شکستن
split up U شکستن
fractures U شکستن شکافتن
fractured U شکستن شکافتن
overwhelm U درهم شکستن
crushed U باصدا شکستن
overwhelmed U درهم شکستن
crush U باصدا شکستن
perjure U عهد شکستن
overwhelms U درهم شکستن
beat a record U حد نصاب را شکستن
cleaves U شکستن ورامدن
cleaved U شکستن ورامدن
cleave U شکستن ورامدن
fracturing U شکستن شکافتن
crushes U باصدا شکستن
perjures U عهد شکستن
fracture U شکستن شکافتن
perjuring U عهد شکستن
breaks U شکستن موج
slashed U قیمت را شکستن
slash U قیمت را شکستن
refracts U بر گرداندن شکستن
refracting U بر گرداندن شکستن
refracted U بر گرداندن شکستن
housebreak U حرز را شکستن
crash U درهم شکستن
crashed U درهم شکستن
crashes U درهم شکستن
slashes U قیمت را شکستن
deblock U شکستن کنده
scrunch U درهم شکستن
scrunched U درهم شکستن
scrunches U درهم شکستن
unseal U مهرچیزی را شکستن
scrunching U درهم شکستن
vanquishing U درهم شکستن
vanquished U درهم شکستن
vanquish U درهم شکستن
crashing U درهم شکستن
break down U درهم شکستن
abjure U سوگند شکستن
abjured U سوگند شکستن
abjures U سوگند شکستن
vanquishes U درهم شکستن
0To break thru a blockade ( siege ) . U محاصره را شکستن
to break one's promise U شکستن عهدوقول
to crack an egg U تخمی را شکستن
crashingly U درهم شکستن
abjuring U سوگند شکستن
to bruise somebody U دل کسی را شکستن
refract U بر گرداندن شکستن
brittle fracture U شکستن از تردی
break U شکستن موج
to break one's leg U شکستن ساق پا
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
fissionable U قابل شکستن وتقسیم
knap U ضربه زدن شکستن
To break a promise. U عهد وقولی را شکستن
To feel on top of the world. U با دم خود گردو شکستن
His failure was a bitter experience. U شکستن تجربه تلخی شد
edman degradation technique U شکستن به روش ادمن
to bruise somebody U قلب کسی را شکستن
elision U باقوه مکانیکی شکستن
breach of promise U شکستن پیمان ازدواج
fission U شکستن هسته اتمی
to break in U شاخ شکستن سوغان
shards U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
to collapse U درهم شکستن [مذاکره یا فرضیه]
section out U شکستن موج بطور ناهموار
To break down the enemys resistance. U مقاومت دشمن رادرهم شکستن
To bite the hand that feeds one . U نمک راخوردن ونمکدان شکستن
shard U شکستن وبصورت قطعات ریزدراوردن
smash U شکست دادن درهم شکستن
smashes U شکست دادن درهم شکستن
shiwari U شکستن اجسام سخت درکاراته
age U شکستن جسم با فشارهای مکرر
fissional U وابسته به شکستن هسته اتم
ages U شکستن جسم با فشارهای مکرر
battering ram U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
break in U حرز را شکستن وبزور داخل شدن
battering rams U میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
break-ins U حرز را شکستن وبزور داخل شدن
break-in U حرز را شکستن وبزور داخل شدن
amulet U دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
amulets U دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
pagination U روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
parse U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parses U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parsed U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
untimate load U بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
creptation U تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
linear U روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
cracking U شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
get the axe U ناپدید شدن موج سوار زیر اب با شکستن موج
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com