English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
affiliated company U شرکت وابسته
associated company U شرکت وابسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
Other Matches
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
phallic U وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
olympian U اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic U وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
choral U وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic U وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial U وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
dialectological U وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
sothic U وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal U وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
phylar U وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
vehicular U وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
puritanical U وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic U وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
cliquy U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
cliquey U وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
monarchic U وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic U وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
supervisory U وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic U وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
lithic U وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
zygose U وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
morphic U وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
associates U وابسته وابسته کردن
associate U وابسته وابسته کردن
associating U وابسته وابسته کردن
associated U وابسته وابسته کردن
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical U وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
partnership U شرکت
incorporation U شرکت
corporation U شرکت
participation U شرکت
partnerships U شرکت
companies U شرکت
firms U شرکت
firmer U شرکت
EIS U ول شرکت
firmest U شرکت
company U شرکت
concerns U شرکت
consociation U شرکت
cahoot U شرکت
associations U شرکت
houses U شرکت
handing U شرکت
enterprise U شرکت
business U شرکت
businesses U شرکت
housed U شرکت
house U شرکت
hand U شرکت
concern U شرکت
enterprises U شرکت
corporations U شرکت
fellowsh U شرکت
association U شرکت
contributor U شرکت کننده
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
unlimited liability company U شرکت تضامنی
foundered U موسس شرکت
shipping agent U شرکت حمل
founder U موسس شرکت
aiding and abetting U شرکت در جرم
partaking U شرکت کردن
article of association U اساسنامه شرکت
article of a company U اساسنامه شرکت
general partnership U شرکت تضامنی
giant corporation U شرکت بزرگ
subsidiaries U شرکت تابعه
partakes U شرکت کردن
associativity U شرکت پذیری
associative U شرکت پذیر
go into U شرکت کردن در
artieles of association U شرکت ناور
contributors U شرکت کننده
entrepreneur U موسس شرکت
entrepreneurs U موسس شرکت
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
partake U شرکت کردن
partaken U شرکت کردن
subsidiary U شرکت تابعه
principals U شرکت اصلی
invalidation of company U بطلان شرکت
inveluntary partnership U شرکت قهری
joint-stock company U شرکت سهامی
joint-stock companies U شرکت سهامی
joint stock U شرکت سهامی
C.O U مخفف شرکت
joint stock company U شرکت سهامی
principal U شرکت اصلی
participative U شرکت کننده
contributes U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
partook U شرکت کردن
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
insurance company U شرکت بیمه
intel corporation U شرکت اینتل
parent company U شرکت مادر
parcenary U شرکت مشاع
parcenary U شرکت در ارث
pall bearer U شرکت میکند
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
society U شرکت کمیته
societies U شرکت کمیته
ncr corporation U شرکت NCR
parent company U شرکت اصلی
memorandum of association U اساسنامه شرکت
private enterprise U شرکت خصوصی
participable U شرکت بردار
participable U شرکت کردنی
memorandom of association U اساسنامه شرکت
contributed U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
holding company U شرکت مالک
participating U شرکت کننده
participation U شرکت کردن
participation U شرکت در جرم
complicity U شرکت در جرم
participant U شرکت کننده
participants U شرکت کننده
private company U شرکت خصوصی
acting company U شرکت عامل
proprietary company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
holding company U شرکت مرکزی
private corporation U شرکت خصوصی
house flag U پرچم شرکت
voluntary partnership U شرکت اختیاری
participate U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
participates U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
winding up U انحلال شرکت
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
corporatism U شرکت گرایی
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
assisting U شرکت جستن
doctor to the company U پزشک شرکت
assisted U شرکت جستن
cooperative company U شرکت تعاونی
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
equities U حق صاحبان شرکت
equity U حق صاحبان شرکت
civil partnership U شرکت مدنی
take a hand at U شرکت کردن در
assist U شرکت جستن
stock company U شرکت سهامی
mutual company U شرکت تعاونی
branch of a company U شعبه شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
tandy corporation U شرکت Tandy
cooperative society U شرکت تعاونی
assists U شرکت جستن
company seal U مهر شرکت
corporation U شرکت سهامی
liquidation U تصفیه شرکت
partnerships U شرکت تضامنی
cooperative U شرکت تعاونی
corporations U شرکت سهامی
share [in] U شرکت [سهم] [در]
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
managers U یس بخش در شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
accession U شرکت در مالکیت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com