Perdic | شرکت غول پیکر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	giant corporation U	شرکت غول پیکر

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	letterhead U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	letterheads U	مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
	compaq computer corporation U	شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
	constituent company U	شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
	limited company U	شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
	effigy U	پیکر
	figures U	پیکر
	figuring U	پیکر
	configurational isomers U	هم پیکر
	constellations U	پیکر
	likenesses U	پیکر
	effigies U	پیکر
	likeness U	پیکر
	the twin brothers U	دو پیکر
	digit U	پیکر
	the twins U	دو پیکر
	image U	پیکر
	images U	پیکر
	figure U	پیکر
	constellation U	پیکر
	digits U	پیکر
	arabic notation U	پیکر
	gemini U	دو پیکر
	international finance corporation U	شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
	parent company U	شرکت مادر شرکت مرکزی
	privates U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	private U	رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
	outsource U	به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
	cora U	[ستون پیکر زن]
	iconography U	پیکر نگار
	iconology U	پیکر شناسی
	immane U	غول پیکر
	half length U	نیم پیکر
	gargantua U	غول پیکر
	waxworks U	پیکر مومی
	statue U	پیکر سازی
	sculptors U	پیکر تراش
	statues U	هیکل پیکر
	sculptor U	پیکر تراش
	statues U	پیکر سازی
	statue U	هیکل پیکر
	gigantic U	غول پیکر
	ikons U	پیکر تصویر
	icons U	پیکر تصویر
	icon U	پیکر تصویر
	sculptress U	پیکر تراش
	titans U	غول پیکر
	titan U	غول پیکر
	titaness U	زن غول پیکر
	waxwork U	پیکر مومی
	monstrous U	غول پیکر
	pictorial art U	پیکر نگاری
	portraitist U	پیکر نگار
	portrayer U	پیکر نگار
	figurines U	پیکر کوچک
	figurine U	پیکر کوچک
	dragger U	شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
	giant U	ادم غول پیکر
	reconfiguration U	پیکر بندی دوباره
	portraiture U	پیکر نگاری تعریف
	figure head	پیکر جلو کشتی
	absolute configuration U	پیکر بندی مطلق
	castors U	ستاره اول دو پیکر
	castor U	ستاره اول دو پیکر
	casters U	ستاره اول دو پیکر
	caster U	ستاره اول دو پیکر
	giants U	ادم غول پیکر
	paul bunyan U	ادم غول پیکر
	sculpture in miniature U	پیکر تراشی کوچک اندام
	gargantuan U	غول پیکر عظیم الجثه
	sculpture U	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
	sculptures U	پیکر تراشی سنگتراشی کردن
	paintress U	زن پیکر نگاریا رنگ کار
	warlock U	زن جادو گر و ساحر غول پیکر
	hermes U	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
	herm U	هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
	component U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	components U	اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
	paperless U	شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
	antic U	[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
	pastellist U	پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
	house U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	housed U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	houses U	1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
	business group U	شرکت سهامی [شرکت]
	body corporate U	شرکت شرکت سهامی
	config.sys U	در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
	army component U	نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
	component command U	قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
	gigantic building U	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
	ground section U	بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
	contributions U	شرکت
	business U	شرکت
	corporations U	شرکت
	association U	شرکت
	consociation U	شرکت
	firm U	شرکت
	associations U	شرکت
	hand U	شرکت
	concern U	شرکت
	concerns U	شرکت
	handing U	شرکت
	fellowsh U	شرکت
	EIS U	ول شرکت
	enterprises U	شرکت
	houses U	شرکت
	housed U	شرکت
	house U	شرکت
	incorporation U	شرکت
	participation U	شرکت
	contribution U	شرکت
	corporation U	شرکت
	company U	شرکت
	firmest U	شرکت
	firms U	شرکت
	partnership U	شرکت
	partnerships U	شرکت
	companies U	شرکت
	firmer U	شرکت
	enterprise U	شرکت
	cahoot U	شرکت
	businesses U	شرکت
	corporate appraisal U	ارزیابی شرکت
	subsidiary U	شرکت تابعه
	datapro U	یک شرکت تحقیقاتی
	societies U	شرکت کمیته
	private corporation U	شرکت خصوصی
	compulsory partnership U	شرکت قهری
	proportional liability partnership U	شرکت نسبی
	electric company U	شرکت برق
	society U	شرکت کمیته
	private company U	شرکت خصوصی
	contributing U	شرکت کردن
	subsidiary company U	شرکت فرعی
	stock company U	شرکت سهامی
	sit out U	شرکت نداشتن در
	cooperative U	شرکت تعاونی
	shipping company U	شرکت کشتیرانی
	mutual company U	شرکت تعاونی
	cooperative society U	شرکت تعاونی
	corporately U	بصورت شرکت
	winding up of a company U	انحلال شرکت
	economic unit U	خانوار شرکت
	shipping agent U	شرکت حمل
	subsidiaries U	شرکت تابعه
	proprietary company U	شرکت خصوصی
	dissolution of a company U	انحلال شرکت
	partook U	شرکت کردن
	dissolution of partner ship U	فسخ شرکت
	corporativism U	شرکت گرایی
	tandy corporation U	شرکت Tandy
	take a hand at U	شرکت کردن در
	principal U	شرکت اصلی
	principals U	شرکت اصلی
	doctor to the company U	پزشک شرکت
	private enterprise U	شرکت خصوصی
	certificate of incorporation U	شرکت نامه
	giant corporation U	شرکت بزرگ
	associativity U	شرکت پذیری
	associative U	شرکت پذیر
	associated company U	شرکت وابسته
	artieles of association U	شرکت ناور
	articles of assosiation U	اساسنامه شرکت
	article of association U	اساسنامه شرکت
	article of a company U	اساسنامه شرکت
	memorandom of association U	اساسنامه شرکت
	memorandum of association U	اساسنامه شرکت
	joint stock company U	شرکت سهامی
	joint stock U	شرکت سهامی
	inveluntary partnership U	شرکت قهری
	go into U	شرکت کردن در
	champerty U	شرکت در دعوا
	holding company U	شرکت مرکزی
	holding company U	شرکت مالک
	house flag U	پرچم شرکت
	civil partnership U	شرکت مدنی
	branch of a company U	شعبه شرکت
	insurance company U	شرکت بیمه
	intel corporation U	شرکت اینتل
	invalidation of company U	بطلان شرکت
	microsoft corporation U	شرکت مایکروسافت
	ncr corporation U	شرکت NCR
	pall bearer U	شرکت میکند
	participating U	شرکت کننده
	participable U	شرکت کردنی
	participable U	شرکت بردار
	corporatism U	شرکت گرایی
	company secretary U	منشی شرکت
	participative U	شرکت کننده
	company union U	اتحادیه شرکت
	employer's liability insurance company U	شرکت بیمه
	joint-stock company U	شرکت سهامی
	company seal U	مهر شرکت
	parent company U	شرکت اصلی
	aiding and abetting U	شرکت در جرم
	affiliated company U	شرکت وابسته
	parcenary U	شرکت در ارث
	acting company U	شرکت عامل
	parcenary U	شرکت مشاع
	general partnership U	شرکت تضامنی