Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
holding company
U
شرکت صاحب سهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
puffer
U
کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
Other Matches
jointer
U
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
mastered
U
صاحب
lord
U
صاحب
owner
U
صاحب
owners
U
صاحب
masters
U
صاحب
master
U
صاحب
padrone
U
صاحب
lords
U
صاحب
ownerless
U
بی صاحب
landowner
U
صاحب ملک
landladies
U
زن صاحب ملک
landowners
U
صاحب ملک
grantee
U
صاحب امتیاز
land lady
U
زن صاحب ملک
landlady
U
زن صاحب ملک
landholder
U
صاحب ملک
Distinguished . Titled.
U
صاحب عنوان
titlist
U
صاحب سندمالکیت
resolute
U
صاحب عزم
beneficent
U
صاحب کرم
masters
U
ارباب صاحب
free ball
U
توپ بی صاحب
mastered
U
ارباب صاحب
licence owner
U
صاحب امتیاز
master
U
ارباب صاحب
lessor
U
صاحب ملک
in power
U
صاحب مقام
inviolable
U
صاحب حرمت
licensees
U
صاحب جواز
licensee
U
صاحب جواز
sovereigns
U
صاحب سیادت
sovereign
U
صاحب سیادت
strays
U
جانور بی صاحب
industrialist
U
صاحب صنعت
industrialists
U
صاحب صنعت
restaurateur
U
صاحب رستوران
clear-sighted
U
صاحب نظر
in the saddle
U
صاحب اختیار
printers
U
صاحب چاپخانه
printer
U
صاحب چاپخانه
stockholders
U
صاحب سهم
stockholder
U
صاحب سهم
shareholders
U
صاحب سهم
shareholder
U
صاحب سهم
restaurateurs
U
صاحب رستوران
stray
U
جانور بی صاحب
office-holders
U
صاحب مقام
restauranteur
U
صاحب رستوران
seignior
U
صاحب تیول
assayer
U
صاحب عیار
monopolist
U
صاحب انحصار
sharecropper
U
صاحب نسق
shipowner
U
صاحب کشتی
shop keeper
U
صاحب دکان
slaveholder
U
صاحب برده
manufaturer
U
صاحب کارخانه
no man's land
U
سرزمین بی صاحب
notary public
U
صاحب محضر
of consequence
U
صاحب شان
concessioner
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
concessionaire
U
صاحب امتیاز
man of place
U
صاحب منصب
owner of a property
U
صاحب ملک
officiary
U
صاحب منصب
permit holder
U
صاحب جواز
building owner
U
صاحب کار
nursery man
U
صاحب قلمستان
man of place
U
صاحب مقام
stock holder
U
صاحب سهم
manufacturers
U
صاحب کارخانه
unowned
U
بی صاحب بیمالک
housemothers
U
زن صاحب خانه
housemother
U
زن صاحب خانه
innkeepers
U
صاحب مسافرخانه
innkeeper
U
صاحب مسافرخانه
lairds
U
صاحب زمین
laird
U
صاحب زمین
homeowner
U
صاحب خانه
homeowners
U
صاحب خانه
officer
U
صاحب منصب
officers
U
صاحب منصب
signatories
U
صاحب امضا
manufacturer
U
صاحب کارخانه
feudary
U
صاحب تیول
feudatory
U
صاحب تیول
liege
U
صاحب تیول
planters
U
صاحب مزرعه
planter
U
صاحب مزرعه
waif
U
مال بی صاحب
official
U
صاحب منصب
signatory
U
صاحب امضا
office-holder
U
صاحب مقام
employers
U
صاحب کار
titled
U
صاحب لقب
benefactor
U
صاحب خیر
benefactors
U
صاحب خیر
straying
U
جانور بی صاحب
master of the time
U
صاحب الزمان
employer
U
صاحب کار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
croupiers
U
کمک صاحب بانک
placeman
U
صاحب منصب اداری
lord paramount
U
صاحب تیول عمده
pooh bah
U
صاحب چندین مقام
peer
U
صاحب لقب اشرافی
office-holders
U
صاحب منصب دولت
polygraph
U
صاحب تالیفات بسیار
title-holder
U
صاحب سند مالکیت
staff
U
افسران صاحب منصبان
publican
U
بیگانه صاحب میخانه
housemothers
U
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemother
U
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
yachtsmen
U
صاحب کشتی تفریحی
proprietors
U
صاحب حق طبق کتاب
endowed
U
صاحب مال و مکنت
mansion house
U
خانه صاحب تیول
newspapermen
U
صاحب وگرداننده روزنامه
yachtsman
U
صاحب کشتی تفریحی
publicans
U
بیگانه صاحب میخانه
croupier
U
کمک صاحب بانک
proprietor
U
صاحب حق طبق کتاب
estray
U
جانوراواره وبی صاحب
office-holder
U
صاحب منصب دولت
martyologist
U
صاحب تذکره شهدا
chartered companies
U
شرکتهای صاحب الامتیاز
challenge round
U
مبارزه با صاحب عنوان
wharfinger
U
صاحب لنگرگاه یابارانداز
newspaperman
U
صاحب وگرداننده روزنامه
staffed
U
افسران صاحب منصبان
staffs
U
افسران صاحب منصبان
cotton spinner
U
صاحب کارخانه نخ ریسی
res nullius
U
مال بلا صاحب
i own that house
U
من صاحب ان خانه هستم
to have something
U
صاحب چیزی بودن
to have something at one's disposal
U
صاحب چیزی بودن
peering
U
صاحب لقب اشرافی
at owner's risks
U
به هزینه صاحب مال
in the saddle
U
یراق صاحب مقام
owner's risk
U
ریسک صاحب کالا
infeoff
U
صاحب ملک کردن
peered
U
صاحب لقب اشرافی
innholder
U
صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
prosecuting attorney
U
صاحب منصب پارکه
title-holders
U
صاحب سند مالکیت
to come into a property
U
مالی را صاحب شدن
boniface
U
صاحب مهمانخانه ورستوران
signatories
U
صاحب امضاء امضایی
signatory
U
صاحب امضاء امضایی
licensees
U
صاحب جواز یا امتیاز
owns
U
صاحب چیزی بودن
owning
U
صاحب چیزی بودن
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
owned
U
صاحب چیزی بودن
polygraphs
U
صاحب تالیفات بسیار
own
U
صاحب چیزی بودن
batons
U
عصا یا چوپ صاحب منصبان
baton
U
عصا یا چوپ صاحب منصبان
manor house
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
old guard
U
صنوف صاحب اعتبار قدیم
confidnetial relationship with client
U
حفظ اسرار صاحب کار
nursery man
U
درخت کار صاحب تلمبار
manor houses
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
barkeep
U
باده فروش صاحب میکده
play the ball
U
با دریبل صاحب توپ شدن
gastrologist
U
صاحب سر رشته درپختن وخوردن
portreeve
U
صاحب منصبی که پایین ترازشهرداراست
licensees
U
صاحب جواز دارنده پروانه
evangelists
U
صاحب انجیل مژده رسان
licensee
U
صاحب جواز دارنده پروانه
evangelist
U
صاحب انجیل مژده رسان
atentee
U
صاحب اختراع ثبت شده
he is the owner of this house
U
او صاحب این خانه است
proprietorship
U
صاحب ملک یامغازه بودن
barton
U
حیاط رعیتی صاحب ملک
barkeeper
U
باده فروش صاحب میکده
patentee
U
صاحب اختراع ثبت شدن
waif
U
بچه بی صاحب ادم دربدر
stockholders
U
صاحب موجودی ذخیره نگهدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com