English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
share U شرکت داشتن در سهم بردن
shared U شرکت داشتن در سهم بردن
shares U شرکت داشتن در سهم بردن
take part in <idiom> U درچیزی شرکت داشتن
Other Matches
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group U شرکت سهامی [شرکت]
body corporate U شرکت شرکت سهامی
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
corporations U شرکت
incorporation U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
firmer U شرکت
concerns U شرکت
firmest U شرکت
firms U شرکت
concern U شرکت
corporation U شرکت
fellowsh U شرکت
participation U شرکت
EIS U ول شرکت
enterprise U شرکت
handing U شرکت
hand U شرکت
cahoot U شرکت
business U شرکت
businesses U شرکت
association U شرکت
associations U شرکت
houses U شرکت
housed U شرکت
company U شرکت
consociation U شرکت
partnerships U شرکت
partnership U شرکت
enterprises U شرکت
house U شرکت
companies U شرکت
economic unit U خانوار شرکت
participation U شرکت در جرم
complicity U شرکت در جرم
doctor to the company U پزشک شرکت
assisted U شرکت جستن
tandy corporation U شرکت Tandy
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
assist U شرکت جستن
electric company U شرکت برق
assisting U شرکت جستن
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
take a hand at U شرکت کردن در
compulsory partnership U شرکت قهری
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
stand-in U شرکت کردن
share [in] U شرکت [سهم] [در]
corporation U شرکت سهامی
assists U شرکت جستن
cooperative U شرکت تعاونی
participant U شرکت کننده
participates U شرکت کردن
cooperative society U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
contributes U شرکت کردن
mutual company U شرکت تعاونی
contributed U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
foundered U موسس شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
subsidiary company U شرکت فرعی
participated U شرکت کردن
winding up of a company U انحلال شرکت
participants U شرکت کننده
dissolution of a company U انحلال شرکت
holding company U شرکت مالک
stock company U شرکت سهامی
contributing U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
corporativism U شرکت گرایی
corporately U بصورت شرکت
participate U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
participable U شرکت کردنی
founder U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
ncr corporation U شرکت NCR
inveluntary partnership U شرکت قهری
participable U شرکت بردار
joint stock U شرکت سهامی
joint stock company U شرکت سهامی
memorandom of association U اساسنامه شرکت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
voluntary partnership U شرکت اختیاری
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
contributor U شرکت کننده
contributors U شرکت کننده
parcenary U شرکت در ارث
parcenary U شرکت مشاع
entrepreneurs U موسس شرکت
parent company U شرکت اصلی
partake U شرکت کردن
parent company U شرکت مادر
partaken U شرکت کردن
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
pall bearer U شرکت میکند
corporations U شرکت سهامی
go into U شرکت کردن در
equities U حق صاحبان شرکت
equity U حق صاحبان شرکت
to play at U شرکت کردن در
shipping agent U شرکت حمل
to sit out U شرکت نداشتن در
trading company U شرکت تجارتی
unlimited liability company U شرکت تضامنی
giant corporation U شرکت بزرگ
general partnership U شرکت تضامنی
unity U وحدت شرکت
participation U شرکت کردن
sit out U شرکت نداشتن در
shipping company U شرکت کشتیرانی
entrepreneur U موسس شرکت
entry U شرکت کننده
holding company U شرکت مرکزی
C.O U مخفف شرکت
proportional liability partnership U شرکت نسبی
private corporation U شرکت خصوصی
private company U شرکت خصوصی
invalidation of company U بطلان شرکت
airlines U شرکت هواپیمایی
airline U شرکت هواپیمایی
house flag U پرچم شرکت
insurance company U شرکت بیمه
intel corporation U شرکت اینتل
business U شرکت تجاری
businesses U شرکت تجاری
winding up U انحلال شرکت
proprietary company U شرکت خصوصی
branch of a company U شعبه شرکت
affiliated company U شرکت وابسته
participative U شرکت کننده
society U شرکت کمیته
acting company U شرکت عامل
partook U شرکت کردن
accession U شرکت در مالکیت
participating U شرکت کننده
aiding and abetting U شرکت در جرم
societies U شرکت کمیته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com