Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trust company
U
شرکت امین یا امانت دار بانکی که امانات وسپرده هارا نیز نگهمیدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
implied trust
U
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
amino
U
حاوی ریشهء امین وابسته به عامل امین
live bag
U
توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
parcel post
U
دفتر امانات پستی
pole plate
U
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
snag boat
U
کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
expressman
U
کسیکه گماشته گرفتن وزودرساندن امانات است کارمندبنگاه حمل سری
clearing bank
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks
U
بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
amine
U
امین
depositary
U
امین
person in a position of trust
U
امین
single minded
U
امین
single-minded
U
امین
single hearted
U
امین
selah
U
"امین "
fiduciary
U
امین
trustees
U
امین
trustworthy
U
امین
verily
U
امین
trustee
U
امین
bailee
U
امین
thirtieth
U
سی امین
trusty
U
امین
amen
U
امین
transmination
U
انتقال امین
primery amine
U
امین 1 درجه
secondary amine
U
امین 2 درجه
alkylamine
U
الکیل امین
amine terminus
U
امین انتهایی
tertiary amine
U
امین 3 درجه
arylamine
U
اریل امین
peace officer
U
امین صلح
Justices of the Peace
U
امین صلح
personal representative
U
امین ترکه
deamination
U
امین زدایی
officers
U
امین صلح
officer
U
امین صلح
faithworthy
U
امین معتبر
Justice of the Peace
U
امین صلح
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
JP
U
مخفف امین صلح
tertiary amine
U
امین نوع سوم
amino sugar
U
قند امین دار
honest
U
درست کار امین
fiducial
U
وابسته به امین ترکه
JPs
U
مخفف امین صلح
bailiffs
U
امین صلح یاقاضی
primery amine
U
امین نوع اول
amination
U
امین دار شدن
amination
U
امین دار کردن
honeysuckle
U
پیچ امین الدوله
mao
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
secondary amine
U
امین نوع دوم
monoamine oxidase inhibitor
U
بازدارنده اکسیداز تک امین
bailiff
U
امین صلح یاقاضی
to put
U
بدست امین دادن
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
twinflower
U
پیچ امین الدوله معطرامریکایی
pendent lite
U
حکم معلق امین ترکه
field cornet
U
کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
Justices of the Peace
U
امین صلح دادرس دادگاه بخش
Justice of the Peace
U
امین صلح دادرس دادگاه بخش
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
safekeeping
U
امانت
trusteedhip
U
امانت
trusteeship
U
امانت
given in trust
U
به امانت
honesty
U
امانت
trustworthiness
U
امانت
fideism
U
امانت
trusted
U
امانت
trusts
U
امانت
integrity
U
امانت
agentship
U
امانت
deposits
U
امانت
trust
U
امانت
parcels
U
امانت
deposit
U
امانت
custody
U
امانت
parcel
U
امانت
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
bank check
U
چک بانکی
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
depositary
U
امانت دار
depositor
U
امانت گذار
depository
U
امانت دار
consignment
U
امانت فرستادن
consignments
U
امانت فروش
consignments
U
امانت فرستادن
bestows
U
امانت گذاردن
bestowing
U
امانت گذاردن
bestowed
U
امانت گذاردن
have custody of
U
امانت نگهداشتن
consignment
U
امانت فروش
awards
U
امانت گذاردن
consigns
U
امانت گذاردن
consigning
U
امانت گذاردن
consigned
U
امانت گذاردن
parcel
U
امانت پستی
trustee
U
امانت دار
barratry
U
خیانت در امانت
breach of trust
U
خیانت در امانت
parcels
U
امانت پستی
award
U
امانت گذاردن
trustees
U
امانت دار
awarded
U
امانت گذاردن
awarding
U
امانت گذاردن
consign
U
امانت گذاردن
consignee
U
گیرنده امانت
bailee
U
امانت دار
bailer
U
امانت گذار
trusted
U
امانت گذاشتن
trusts
U
امانت ودیعه
trusts
U
امانت گذاشتن
trusteedhip
U
امانت داری
checkouts
U
به امانت گرفتن
under trustee
U
تحت امانت
receivership
U
امانت دادگاه
abuse of confidence
U
خیانت در امانت
depositing
U
به امانت گذاشتن
dishonest
U
فاقد امانت
bailee
U
امانت گیر
bailor
U
امانت گذار
to keep in d.
U
امانت گذاشتن
dishonesty
U
عدم امانت
trusted
U
امانت ودیعه
trusteeship
U
امانت داری
malversation
U
خیانت در امانت
trust
U
امانت ودیعه
receivership
U
مقام امانت
trust
U
امانت گذاشتن
bestow
U
امانت گذاردن
checkout
U
به امانت گرفتن
bailment
U
امانت گیری
bank expansion
U
گسترش بانکی
bank draft
U
برات بانکی
bank discount
U
سپردههای بانکی
bank draft
U
حواله بانکی
bank discount
U
تخفیف بانکی
bank discount
U
تنزیل بانکی
bank deposit
U
سپرده بانکی
bank holidays
U
تعطیلات بانکی
bank charge
U
هزینههای بانکی
bank statement
U
صورتحساب بانکی
bank account
U
حساب بانکی
bank bill
U
حواله بانکی
bank advance
U
وام بانکی
bank commission
U
کارمزد بانکی
bank contraction
U
انقباض بانکی
bank credit
U
اعتبار بانکی
banking
U
کار بانکی
bank accounts
U
حساب بانکی
bank rate
U
نرخ بانکی
bank statements
U
صورتحساب بانکی
bank acceptance
U
قبولی بانکی
bank charges
U
هزینههای بانکی
bank failure
U
ورشکستگی بانکی
change over
U
انتقال بانکی
consortium of bankers
U
کنسرسیوم بانکی
bank interest
U
بهره بانکی
clearing
U
تهاتر بانکی
bank loan
U
وام بانکی
clearings
U
تهاتر بانکی
bank bond
U
ضمانت بانکی
bank liabilities
U
بدهیهای بانکی
bank reserves
U
اندوختههای بانکی
bank guarantee
U
ضمانت بانکی
bank pass book
U
دفترچه بانکی
bank liabilities
U
تعهدات بانکی
bank transfers
U
انتقالات بانکی
account with
[at]
a bank
U
حساب بانکی
bank giro
U
جیروی بانکی
banker's bill
U
صورتحساب بانکی
bank reserves
U
ذخایر بانکی
parcels
U
بسته یا امانت پستی
bailment
U
امانت داری سمساری
consignments
U
کالای امانت فروش
keeps
U
حفافت امانت داری
keep
U
حفافت امانت داری
deed of trust
U
سند تودیع امانت
parcel
U
بسته یا امانت پستی
consignment
U
کالای امانت فروش
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
bank rate
U
نرخ بهره بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
bank statement
U
صورت حساب بانکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com