Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
imagery
U
شبیه سازی عکاسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
simulate
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulates
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
simulating
U
شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
imagery sortie
U
پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
simulate
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulating
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
simulates
U
شبیه سازی کردن تشبیه کردن
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
photogravure
U
گراور سازی از روی شیشه عکاسی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
the drama
U
فن شبیه سازی
simulation
U
شبیه سازی
simulations
U
شبیه سازی
computer simulation
U
شبیه سازی
the d.
U
فن شبیه سازی
images
U
شبیه سازی
image
U
شبیه سازی
simulation language
U
زبان شبیه سازی
computer simulation
U
شبیه سازی کامپیوتری
dramaturgy
U
شبیه سازی فن نمایش داستانها
dynamic simulation language
U
زبان شبیه سازی پویا
society for computer simulation
U
انجمن شبیه سازی کامپیوتر
virtual
U
ماشین شبیه سازی شده و عملیات آن
fogging
U
اثر گرافیکی برای شبیه سازی مه
simulator
U
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
simulators
U
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند
field of view
U
حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
continuous strip imagery
U
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
virtual
U
شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
eliza
U
برنامهای که مباحثه یک بیمار را بایک متخصص بیماریهای دماغی شبیه سازی میکند
imacs
U
for internationalassociation insimulation computers mathematicsand انجمن بین المللی ریاضیات و کامپیوتردر شبیه سازی
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
gpss
U
زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
simscript
U
زبان برنامه نویسی سطح بالاکه مخصوصا" برای کاربردهای شبیه سازی طراحی شده است
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
to print out
U
چاپ کردن در عکاسی
neural network
U
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند
logical
U
واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
trimetrogon
U
عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
virtual
U
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
gooseneck
U
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
pinnulate
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
U
شبیه برگچه شبیه بالچه
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
liken
U
شبیه کردن
likened
U
شبیه کردن
likening
U
شبیه کردن
likens
U
شبیه کردن
bellow
U
صدای شبیه نعره کردن
bellowing
U
صدای شبیه نعره کردن
assimilates
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilating
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilate
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
assimilated
U
هم جنس کردن شبیه ساختن
bellowed
U
صدای شبیه نعره کردن
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
to feel like something
U
احساس که شبیه به چیزی باشد کردن
[مثال پارچه]
double leg and inside turnover
U
دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
photography
U
عکاسی
photogeny
U
عکاسی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
flashlights
U
لامپ عکاسی
photographic accessories
U
لوازم عکاسی
heliochrome
U
عکاسی رنگی
telephoto
U
عکاسی رادیویی
telephotography
U
عکاسی رادیویی
filmed
U
فیلم عکاسی
facsimile
U
عکاسی رادیویی
flash photography
U
عکاسی شب بابرق
aerial photography
U
عکاسی هوائی
phototelegraphy
U
عکاسی رادیویی
photographic scale
U
مقیاس عکاسی
brownies
U
یکجوردوربین عکاسی
flashlight
U
لامپ عکاسی
photochromy
U
عکاسی رنگی
photographic fixing
U
ثبوت عکاسی
faxing
U
عکاسی رادیویی
imagery
U
عکاسی هوایی
dark room
U
تاریکخانه عکاسی
brownie
U
یکجوردوربین عکاسی
line of collimation
U
خط محور عکاسی
flashes
U
فلاش عکاسی
photographic strip
U
باند عکاسی
facsimiles
U
عکاسی رادیویی
photographic strip
U
نوار عکاسی
kodak
U
دوربین عکاسی
faxed
U
عکاسی رادیویی
photoionization
U
یونش عکاسی
wirephoto
U
عکاسی رادیویی
faxes
U
عکاسی رادیویی
shutterbug
U
عاشق عکاسی
radiophoto
U
عکاسی رادیویی
photographic
U
وابسته به عکاسی
photographic chemistry
U
شیمی عکاسی
photography
U
لوازم عکاسی
fax
U
عکاسی رادیویی
film
U
فیلم عکاسی
flash
U
فلاش عکاسی
flashed
U
فلاش عکاسی
dicing photography
U
عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
exposure station
U
ایستگاه عکاسی هوایی
Dont move . Hold it. Keep stI'll.
U
بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
image format
U
اندازه فیلم عکاسی
image format
U
اندازه شیشه عکاسی
filmstrip
U
فیلم عکاسی 53 میلمتری
bombardment photography
U
عکاسی از بمباران هوایی
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
fan cameras
U
دوربینهای عکاسی منظرهای
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
telephotography
U
عکاسی از راه دور
exposure scale
U
جدول پرتوگیری
[عکاسی]
flash lamp
U
لامپ پر نور عکاسی
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
flash bulb
U
فلاش دوربین عکاسی
negative photo plane
U
افق شیشه عکاسی
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
fixer
U
دوای ثبوت عکاسی
camera
دوربین یا جعبه عکاسی
photographically
U
از روی علم عکاسی
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
safelight
U
چراغ تاریکخانه عکاسی
photoflash
U
فشنگ منورمخصوص عکاسی در شب
heliocheomy
U
عکاسی بارنگ طبیعی
thermal imagery
U
عکاسی مادون قرمز
floored
U
کف سازی کردن
floor
U
کف سازی کردن
floors
U
کف سازی کردن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
camera magazine
U
جعبه محتوی فیلم عکاسی
folded optics
U
وسیله عکاسی یا دیدبانی تاشونده
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
camera obscura
U
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
radar imagery
U
عکاسی به وسیله امواج رادار
flashbulbs
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
flashbulb
U
لامپ پرنور فلاش عکاسی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
time exposure
U
مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
telecamera
U
دوربین مخصوص عکاسی ازفواصل دور
thermal imagery
U
عکاسی با اشعه حرارتی مادون قرمز
thermal crossover
U
تقابل حرارتی در عکاسی مادون قرمز
sortie plot
U
شمای منطقه پرواز در عکاسی هوایی
ground position
U
نقطه تصویرزمینی هواپیمای در حال عکاسی
jerry build
U
بنا سازی کردن
calker
U
زیرپوش سازی کردن
simulates
U
وانمود سازی کردن
simulate
U
وانمود سازی کردن
copying
U
بدل سازی کردن
simulating
U
وانمود سازی کردن
copies
U
بدل سازی کردن
insculp
U
مجسمه سازی کردن
copy
U
بدل سازی کردن
copied
U
بدل سازی کردن
cover search
U
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
canadian , grid
U
سیستم شبکه بندی عکاسی برجسته منشوری
zoom lenses
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
panoramic
U
دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
zoom lens
U
عدسی دوربین عکاسی دارای کانون متغیر
sonne photography
U
روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
subverts
U
درون واژگون سازی کردن
subverting
U
درون واژگون سازی کردن
subverted
U
درون واژگون سازی کردن
bastardization
U
بدل سازی حرامزاده کردن
subvert
U
درون واژگون سازی کردن
compaction
U
فشرده سازی متراکم کردن
To forge a document (documents).
U
سند ومدرک سازی کردن
coverage index
U
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
negative
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
continuous strip photography
U
عکاسی به طریق نوار مداوم عکسبرداری هوایی با نوارمداوم
denitometer
U
وسیله اندازه گیری درجه تیرگی تصاویر عکاسی
negatives
U
گزارش منفی نسخه فیلم عکاسی یا شیشه عکس
infrared resolution
U
تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
box camera
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
latensification
U
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
crab angle
U
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
pantoscope
U
دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردوازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box cameras
U
دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com