English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
andromeda U شاهزاده خانم حبشهای که بوسیله پرسوس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
princesses U شاهزاده خانم
princess U شاهزاده خانم
princesses U شاهدخت شاهزاده خانم
princesse U شاهدخت شاهزاده خانم
princess U شاهدخت شاهزاده خانم
princess U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesses U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
princesse U مثل شاهزاده خانم رفتار کردن
schoolmarm U خانم معلم خانم دبیر
mrs. gadabout U د دری خانم هرجایی خانم
schoolma'am U خانم معلم خانم دبیر
headmistress U خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses U خانم مدیر خانم رئیس
missy U دختر خانم خانم
princes U شاهزاده
seigneur U شاهزاده
prince U شاهزاده
prince U شاهزاده بودن
princelike U شاهزاده وار
princeling U شاهزاده کوچک
principality U قلمرو شاهزاده
princely U شاهزاده وار
lords U لرد شاهزاده
prince of the blood U شاهزاده اصیل
lord U لرد شاهزاده
principalities U قلمرو شاهزاده
prince consort U همسر شاهزاده
princes U شاهزاده بودن
prince bishop U شاهزاده اسقف
prince regent U شاهزاده نایب السلطنه
psyche U شاهزاده زیبایی که " کوپید"
princess regent U زن شاهزاده بایب السلطنه
princelet U شاهزاده کم اهمیت وگمنام
princeling U شاهزاده پایین رتبه
princedom U حوزه حکومت شاهزاده
princekin U شاهزاده کم اهمیت وگمنام
princeliness U رفتار شاهزاده وار یاشاهوار
whipping boy U بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
princess regent U شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
Mrs U خانم
ladies U خانم
mistress U خانم
mistresses U خانم
lady U خانم
wife U خانم
missus U خانم
madam U خانم
signora U خانم
dames U خانم
dame U خانم
madem U خانم
ma'am U خانم
mademe U خانم
donna U خانم
goodwife U خانم
missis U خانم
Madonnas U خانم من
gentlewomen U خانم
gentlewoman U خانم
Madonna U خانم من
begum U خانم
dona U خانم
ladykin U خانم کوچولو
lady killer U خانم قرزن
lady principal U خانم رئیس
waitress U خانم پیشخدمت
housewives U خانم خانه
housewife U خانم خانه
maid U خانم خدمتکار
knockout <idiom> U خانم زیبا
missy U خانم کوچولو
senora U بانو خانم
schoolmistresses U خانم رئیس
gentlewomanlike U خانم وار
faille U روسری خانم ها
schoolmistress U خانم رئیس
head mistress U خانم مدیرمدرسه
doctress U حکیم خانم
demoiselle U دختر خانم
head mistress U خانم رئیس
electress U خانم انتخاب کننده
hand bag U کیف دستی خانم ها
senorita U دوشیزه دختر خانم
She is a very captivating lady . U خانم بسیار گیرایی است
She is a perfect lady . She is a lady in the full sense of the word . U خانم به تمام معنی است
woman doctor U پزشک زن حکیم خانم طبیبه
cloche U کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
cloches U کلاه تنگ وچسبان برای خانم ها
prince U مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
princes U مثل شاهزاده رفتار کردن سروری کردن
whereby U که بوسیله ان
by the instrumentality of U بوسیله
by dint of U بوسیله
of U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
via U بوسیله
at the hand of U بوسیله
perprep U بوسیله
with U بوسیله
by U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
per U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
per pais U بوسیله مملکت
per pais U بوسیله کشور
by wire U بوسیله تلگراف
by the f. U بوسیله لمس
hydromancy U تفال بوسیله اب
municipally U بوسیله شهرداری
by depty U بوسیله نماینده
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
pipage U ترابری بوسیله لوله
seagirt U محصور بوسیله دریا
dragonnades U بوسیله سواره نظام
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
postage U حمل بوسیله پست
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
aeromancy U تفال بوسیله هوا
electromotive U متحرک بوسیله برق
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
pipeage U ترابری بوسیله لوله
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
windswept U بوسیله باد جاروشده
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churned U بوسیله اسباب گردنده
windblown U در حرکت بوسیله باد
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
electric chair U اعدام بوسیله برق
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
churn U بوسیله اسباب گردنده
churns U بوسیله اسباب گردنده
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
in propria persona U بوسیله خود شخص
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
intuitively U بوسیله درک مستقیم
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pour U تراوش بوسیله ریزش
poured U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
pours U تراوش بوسیله ریزش
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash U شسته شده بوسیله باران
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com