Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
variable recoil
U
سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable slide
U
طول عقب نشینی متغیر
declaring
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
U
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
recoil mechanism
U
دستگاه عقب نشینی
recoil operated
U
مجهز به دستگاه عقب نشینی
insula
U
دستگاه عمارت اجاره نشینی
recoil system
U
سیستم عقب نشینی توپ
objecting
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
indirect objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
direct objects
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
objected
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
object
U
متغیر سیستم خبره در یک عمل با دلیل
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
withdrawals
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawal
U
عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
backpedal
U
عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
assigns
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigned
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assign
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
assigning
U
1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه
constant speed drive
U
چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
wake
U
شب نشینی
illuviation
U
ته نشینی
an eveing party
U
شب نشینی
evening party
U
شب نشینی
retrocedence
U
پس نشینی
soiree
U
شب نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
wakes
U
شب نشینی
waked
U
شب نشینی
subsidence
U
ته نشینی
recoiling
U
پی نشینی
deposit
U
ته نشینی
deposits
U
ته نشینی
recoil
U
پی نشینی
recoiled
U
پی نشینی
adsorption
U
رو نشینی
sedimentation
U
ته نشینی
soirTes
U
شب نشینی
soirees
U
شب نشینی
recoils
U
پی نشینی
sedimentary
U
ته نشینی
precipitation
U
ته نشینی
settling
U
ته نشینی
sedinentation
U
ته نشینی
nightlife
U
شب نشینی
seclusion
U
گوشه نشینی
retrocession
U
عقب نشینی
sanctuary
U
حق بست نشینی
sanctuaries
U
حق بست نشینی
retrocedence
U
عقب نشینی
silting
U
رسوب ته نشینی
solitariness
U
گوشه نشینی
nomadism
U
کوچ نشینی
fallback
U
عقب نشینی
reclvsion
U
گوشه نشینی
eremitism
U
گوشه نشینی
ruralize
U
ده نشینی کردن
retreat
U
عقب نشینی
retreated
U
عقب نشینی
retreating
U
عقب نشینی
eremitic life
U
گوشه نشینی
retreats
U
عقب نشینی
sedimentation pond
U
حوضچه ته نشینی
katabasis
U
عقب نشینی
sequestered life
U
گوشه نشینی
recesses
U
عقب نشینی
urbanism
U
شهر نشینی
suburbia
U
حومه نشینی
settlements
U
ته نشینی مسکن
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
cotenancy
U
هم اجاره نشینی
tenantry
U
اجاره نشینی
urbanization
U
شهر نشینی
recoiling
U
عقب نشینی
hutment
U
کلبه نشینی
settlement
U
ته نشینی مسکن
line of retreat
U
خط عقب نشینی
electrostatic procipitation
U
ته نشینی الکترواستاتیک
recess
U
عقب نشینی
recoiled
U
عقب نشینی
recoils
U
عقب نشینی
to burn the midnighoil
U
شب نشینی کردن
recoil
U
عقب نشینی
break ground
U
عقب نشینی
to burn the midnight oil
شب نشینی کردن
to lose ground
U
عقب نشینی کردن
to give ground
U
عقب نشینی کردن
withdraws
U
عقب نشینی کردن
retreating
U
عقب نشینی کردن
to fall back
U
عقب نشینی کردن
to sound the retreat
U
شیپورعقب نشینی زدن
retreats
U
عقب نشینی کردن
rocket propulsion
U
فشارعقب نشینی موشک
to beat a retreat
U
عقب نشینی کردن
forced withrawal
U
عقب نشینی اجباری
retreated
U
عقب نشینی کردن
blowback
U
ضربه عقب نشینی
short recoil
U
عقب نشینی کوتاه
blowback
U
عقب نشینی خودکار
subornation
U
زیر پا نشینی اغواء
back pressure
U
فشار عقب نشینی
withdraw
U
عقب نشینی کردن
backblast
U
موج عقب نشینی
backblast
U
شعله عقب نشینی
urbanistic
U
وابسته بشهر نشینی
retreat
U
عقب نشینی کردن
colonial
U
معماری کوچ نشینی
to beat a retreat
U
کوس عقب نشینی
long recoil
U
عقب نشینی طولانی
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
urbanist
U
وابسته بشهر نشینی
sedimentation analysis
U
تجزیه بروش ته نشینی
scuttling
U
عقب نشینی روزنه
retirement
U
عقب نشینی اختیاری
drop back
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
scuttled
U
عقب نشینی روزنه
give ground
<idiom>
U
عقب نشینی کردن
companionship
U
مصاحبت پهلو نشینی
To retreat. To withdraw.
U
عقب نشینی کردن
setbacks
U
فشار عقب نشینی
recoil mechanism
U
مکانیسم عقب نشینی
scuttles
U
عقب نشینی روزنه
pull away
U
عقب نشینی کردن
ebb current
U
عقب نشینی اب دریا
scuttle
U
عقب نشینی روزنه
setback
U
فشار عقب نشینی
hightail
U
باسرعت عقب نشینی کردن
recoil pit
U
چاله عقب نشینی لوله
recoilless rifle
U
تفنگ بدون عقب نشینی
counter recoil
U
برگشتن لوله پس از عقب نشینی
cloister
U
صومعه گوشه نشینی کردن
cloisters
U
صومعه گوشه نشینی کردن
alluvial
U
ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
obmutescence
U
خاموش نشینی سکوت عمدی
a white collar job
U
کار پشت میز نشینی
recoils
U
عقب نشینی کردن توپ
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
long recoil
U
طول عقب نشینی زیاد
breakdowns
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdown
U
ته نشینی مواد معلق دردوغاب
hermitic
U
وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
crawfish
U
ازموضعی عقب نشینی کردن
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
retreats
U
عقب نشینی کناره گیری
recoil
U
عقب نشینی کردن توپ
retreated
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
recoiled
U
عقب نشینی کردن توپ
retreats
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to have a knock back
U
عقب نشینی کردن
[در موقعیتی]
retreated
U
عقب نشینی کناره گیری
setbacks
U
نیروی عقب نشینی توپ
to sound a retreat
U
شیپور عقب نشینی زدن
retreating
U
عقب نشینی کناره گیری
recoiling
U
عقب نشینی کردن توپ
setback
U
نیروی عقب نشینی توپ
retreat
U
عقب نشینی کناره گیری
retreating
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
to sound the retire
U
شیپور عقب نشینی زدن
retreat
U
عقب نشینی اجباری بازگشتن
back pressure
U
فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
blenched
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blench
U
جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
retires
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
The army had to retreat from the battlefield.
U
ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
retire
U
عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
recoil operated
U
مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat.
U
ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
unsteadily
U
متغیر
fluid
U
متغیر
variant
U
متغیر
unsteady
U
متغیر
uneven
U
متغیر
conversional
U
متغیر
indignant
U
متغیر
fitful
U
متغیر
transitive
U
متغیر
protean
U
متغیر
fluids
U
متغیر
average variable cost
U
متغیر
variables
U
متغیر
variate
U
متغیر
varier
U
متغیر
vicissitudinous
U
متغیر
technical
U
متغیر
variative
U
متغیر
variable
U
متغیر
floating
U
متغیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com