English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
entablement U سکوی مجسمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
statuesque U شبیه مجسمه سبک مجسمه
ramp U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramps U سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
statue U مجسمه
image U مجسمه
sculptor work U مجسمه
image U مجسمه
statues U مجسمه
images U مجسمه
acropodium U پایهء مجسمه
sculptures U مجسمه سازی
plaster of Paris U گچ مجسمه سازی
sculpturesque U شبیه مجسمه
footpath U پایه مجسمه
footpaths U پایه مجسمه
sculpture U مجسمه سازی
mannequin U مجسمه چوبی
mannequins U مجسمه چوبی
statuary U مجسمه سای
sphinxes U مجسمه ابوالهول
sphinx مجسمه ابوالهول
statuette U مجسمه کوچک
statuettes U مجسمه کوچک
imagery U شکل و مجسمه
antique statue U مجسمه عتیقه
image U مجسمه شکل
images U مجسمه شکل
statue of liberty U مجسمه ازادی
banderole U [نوار تزئینی مجسمه]
figurin U مجسمه سفالین رنگی
foliate mask U صورت مجسمه انسان
bust U مجسمه نیم تنه
plinth U ازاره پایه مجسمه
plastic U پلاستیک مجسمه سازی
busted U مجسمه نیم تنه
busting U مجسمه نیم تنه
pedestal U پایه مجسمه شالوده
figurines U مجسمه سفالین رنگی
busts U مجسمه نیم تنه
banderol U [نوار تزئینی مجسمه]
waxworks U مجسمه سازی ازموم
idol U خدای دروغی مجسمه
socle U پایه ستون یا مجسمه
sculptor U مجسمه ساز حجار
sculptors U مجسمه ساز حجار
sculptress U مجسمه ساز حجار
taille U شکل وساخت مجسمه
muscling U در پیکرنگاری و مجسمه سازی
insculp U مجسمه سازی کردن
pedestals U پایه مجسمه شالوده
entablement U صفحه زیر مجسمه
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
waxwork U مجسمه سازی ازموم
figurine U مجسمه سفالین رنگی
plinths U ازاره پایه مجسمه
statuary U مجسمه ساز هیکل تراشی
busted U مجسمه نیم تنه بالاتنه
busting U مجسمه نیم تنه بالاتنه
sculpturesque U ساخته شده بشکل مجسمه
busts U مجسمه نیم تنه بالاتنه
telamon U ستونی که مجسمه مرد باشد
bust U مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestals U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
pedestal U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
statuesque U خوش هیکل مجسمه وار
caster for pedestal U چرخ پایه [میز یا مجسمه یا چراغ]
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
paris doll U مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
cavalier U سکوی نگهبانی
deck U سکوی موتور
jumping hill U سکوی پرش
flight platform U سکوی پرواز
launcher U سکوی پرتاب
staging U سکوی کار
pedestals U سکوی اتش
channelising island U سکوی جداساز
central reserve U سکوی میانی
central reserve U سکوی وسط
pedestals U سکوی تیر
berm U سکوی شیب بر
decks U سکوی موتور
testing stand U سکوی ازمایش
starting platform U سکوی شروع
starting block U سکوی شروع
stanchion U سکوی استقرار
soft missile base U سکوی بی حفاظ
platform 3 U سکوی شماره 3
decked U سکوی موتور
projectile flat U سکوی گلوله
military platform U سکوی نظامی
loading site U سکوی بارگیری
loading rack U سکوی بارگیری
bema U سکوی خطابه
platform U سکوی شیرجه
platforms U سکوی شیرجه
shelf U سکوی کوهستانی
pedestal U سکوی تیر
pedestal U سکوی اتش
seats U سکوی استقرار
boarded U سکوی شیرجه
seated U سکوی استقرار
seat U سکوی استقرار
board U سکوی شیرجه
benches U سکوی کوهستانی
median U سکوی میانی
pallet U سکوی بار
median U سکوی وسط
quays U سکوی بارگیری
artillery mount U سکوی توپخانه
quay U سکوی بارگیری
artillery mount U سکوی نصب
bench U سکوی کوهستانی
back berm U سکوی پایه
pallets U سکوی بار
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
the statue was well niched U مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
acroter U انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
pad U سکوی پرتاب رسانگر
decks U سکوی جلوی تانک
torpedo tube U سکوی پرتاب اژدر
launching pad U سکوی پرتاب موشک
ambo U میز [سکوی] خطابه
railhead U سکوی راه اهن
railway end U پل سکوی راه اهن
decked U سکوی جلوی تانک
blasts U برخاستن از سکوی پرتاب
where is the platform 3? U سکوی شماره 3 کجاست؟
pads U سکوی پرتاب رسانگر
air defense artillery fire unit U سکوی توپخانه پدافندهوایی
low board U سکوی یک متری شیرجه
ambon U میز [سکوی] خطابه
gate operating deck U سکوی مانور دریچه ها
blast U برخاستن از سکوی پرتاب
launching pads U سکوی پرتاب موشک
channelising island U سکوی هدایت کننده
airdrop platform U سکوی بارریزی هوایی
rocket launcher U سکوی پرتاب موشک
rocket launchers U سکوی پرتاب موشک
gate operating platform U سکوی مانور دریچه ها
hard base U سکوی پرتاب مستحکم
bema U سکوی وعظ درکلیسا
thwarts U سکوی نشیمن قایق
launching site U سکوی پرتاب موشک
inside berm U سکوی شیببر درونی
deck U سکوی جلوی تانک
high board U سکوی شیرجه 3 متری
helipad U سکوی فرود هلیکوپتر
corpe U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
Liberty U [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolithus U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
acrolith U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
corp U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
track [American E] U سکوی ایستگاه راه آهن
platform U سکوی ایستگاه راه آهن
battery U گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
aerial platform U سکوی مخصوص بارریزی هوایی
hearth U سکوی اجاق کوره کشتی
counter berm U سکوی پایه خارجی خاکریز
k gun U سکوی پرتاب بمب زیرابی
hearths U سکوی اجاق کوره کشتی
bridge plate U پل بین سکوی بارگیری وخودرو
railway end U پل سکوی بارگیری راه اهن
batteries U گهواره یا سکوی استقرارلوله توپ
height of site U ارتفاع سکوی موشک یاموضع
hard missile base U سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
plane of site U سطح قائم مار بر سکوی تیر
launching pads U سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
hard base U سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
aerial platform U سکوی مخصوص پرتاب بار با چتر
sponson U سکوی استقرار توپ روی برجک
soft missile base U سکوی بدون حفاظ پرتاب موشک
truck head U سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
bearing U یاطاقان سکوی اتصال سرسره ریل
wishbone U پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
wishbones U پایه سکوی پله تشریفاتی ناو
launching pad U سکوی پرتاب موشک یا جنگ افزار
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
railhead depot U بارانداز یا سکوی نظامی درایستگاه راه اهن
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
gunrack U مقر گلولههای توپ سکوی جای گلوله
Is this the right platform for the train to London? U آیا این سکوی قطار لندن است؟
safety island U سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
ready missile U موشک حاضر به پرتاب روی سکوی اتش
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
blockhouse U ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
abat-voix U [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
fire unit U یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
criosphinx U ابوالهول [مجسمه ابوالهول در مصر باستان]
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
abbazzo U مدل ساختمان مدل مجسمه
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
cargo transporter U جعبه حمل بار درهواپیما یا ناو سکوی حمل بار
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com