Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forties
U
سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forty
U
سومین امتیاز در یک گیم تنیس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earned run
U
کسب امتیاز پیش از سوزاندن سومین نفر
service ace
U
امتیاز سرویس تنیس
tertiery
U
پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
tertiary
U
سومین
third-class
U
سومین دسته
third class
U
سومین دسته
ternary
U
سومین گروه سه تایی
tertiary consumers
U
مصرف کنندگان سومین
ternate
U
سومین گروه سه تایی
tertial
U
سومین ردیف شاهپر
daisy chain
U
سومین را و... فراخوانی می کنند
cee
U
نام سومین حرف انگلیسی
autumn
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
tertial
U
مربوط به سومین شاهپر بال پرندگان
autumns
U
اخرین قسمت سومین دوره زندگی
w
U
بیست و سومین حرف الفبای انگلیسی
mi
U
سومین نوت گام دیاتونیک موسیقی
mediant
U
سومین گام واقع بین نت پنجم ومایه نما
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
c
U
سومین حرف الفبای انگلیسی و غالب السنه غربی هرچیزی درمرتبه سوم
tennis
U
تنیس
pine pong
U
تنیس رومیزی
caddy
U
توپ تنیس
racket
U
راکت تنیس
racquets
U
راکت تنیس
netman
U
تنیس باز
clay
U
زمین تنیس
tennis court
U
زمین تنیس
racquet
U
راکت تنیس
tennist
U
بازیگر تنیس
table tennis
U
تنیس روی میز
backboard
U
دیوار تمرین تنیس
team tennis
U
بازیهای مختلف تنیس
court tennis
U
تنیس داخل سالن
presses
U
قاب راکت تنیس
baseline
U
خط انتهای زمین تنیس
baselines
U
خط انتهای زمین تنیس
senior
U
تنیس باز سالمند
tennis set
U
یک دور مسابقه تنیس
seniors
U
تنیس باز سالمند
tennis shoe
U
تنیس کفش کتانی
pelota
U
بازی تنیس اسپانیولی
lawn tennis
U
تنیس روی چمن
ping-pong
U
تنیس روی میز
press
U
قاب راکت تنیس
half court
U
قسمت سرویس زمین تنیس
baseline game
U
بازی در انتهای زمین تنیس
ad court
U
زمین سرویس سمت چپ تنیس
tennis grip
U
طرز گرفتن راکت تنیس
lawn tennis
U
بازی تنیس روی چمن
center strap
U
نوار پهن تور تنیس
center strop
U
نوار پهن تور تنیس
wimbledon
U
جام بین المللی تنیس ویمبلدون
We mark out the tennis court.
U
زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
She is passionately fond of tennis .
U
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
badminton
U
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
deuce court
U
زمین سرویس سمت راست تنیس
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
grandfather file
U
سومین گونه معروف فایل پشتیبان پس از فایل پدر و فرزند
up and back
U
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
backswing
U
تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
hacks
U
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked
U
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hack
U
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
pop-up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop up
U
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
alleys
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleyways
U
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
privilege
U
امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
licenses
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
prominence
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
prominency
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
priviege
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
runs
U
یک امتیاز
lease
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
upper hand
U
امتیاز
point
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
concessions
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
distinctions
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
concession
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
score
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
converts
U
امتیاز گرفتن
headstart
U
امتیاز در شروع
law of advantage
U
قانون امتیاز
worst-
U
امتیاز اوردن
odd
U
امتیاز دادن
oddest
U
امتیاز دادن
licence owner
U
صاحب امتیاز
precedency
U
امتیاز سابقه
perfect score
U
امتیاز کامل
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
outpoint
U
برنده با امتیاز
maritime lien
U
امتیاز دریایی
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
loss on points
U
باخت با امتیاز
preferential
U
امتیاز دهنده
worst
U
امتیاز اوردن
converting
U
امتیاز گرفتن
insurance
U
امتیاز مطمئن
concessioner
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
concessionaire
U
صاحب امتیاز
concession deed
U
امتیاز نامه
chalk up
U
کسب امتیاز
awarding of points
U
امتیاز دادن
differentia
U
وجه امتیاز
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
double figures
U
امتیاز دو رقمی
grantee
U
صاحب امتیاز
game point
U
امتیاز پایانی
field privilege
U
امتیاز فیلد
converted
U
امتیاز گرفتن
convert
U
امتیاز گرفتن
privileged
U
دارای امتیاز
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
privileged
U
امتیاز دار
patenting
U
امتیاز نامه
patented
U
امتیاز نامه
love
U
امتیاز صفر
loved
U
امتیاز صفر
patent
U
امتیاز نامه
odder
U
امتیاز دادن
win on points
U
پیروزی با امتیاز
match point
U
اخرین امتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
match points
U
اخرین امتیاز
loves
U
امتیاز صفر
aces
U
امتیاز سرویس
ace
U
امتیاز سرویس
scoreless
U
بدون امتیاز
go-ahead
U
امتیاز برتر
score sheet
U
برگ امتیاز
set point
U
اخرین امتیاز
decisions
U
برنده با امتیاز
patents
U
امتیاز نامه
decision
U
برنده با امتیاز
precedence
U
امتیاز سابقه
scoring key
U
[کلید امتیاز دهی]
tallies
U
کسب یا ثبت امتیاز
equaliser
U
امتیاز مساوی کننده
tally
U
کسب یا ثبت امتیاز
tallied
U
کسب یا ثبت امتیاز
handicaps
U
امتیاز دادن اشکال
handicap
U
امتیاز دادن اشکال
To keep the score.
U
حساب امتیاز رانگاهداشتن
bowled for a duck
U
باختن بازیگر بی امتیاز
bowling average
U
معدل امتیاز بازیگربولینگ
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
brassage
U
حق امتیاز سکه زدن
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
patent
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patenting
U
دارای حق امتیاز امتیازی
patents
U
دارای حق امتیاز امتیازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com