Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
international finance corporation
U
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
partnerships
U
شرکت تضامنی
unlimited liability company
U
شرکت تضامنی
general partnership
U
شرکت تضامنی
partnership
U
شرکت تضامنی
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
emissions
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
U
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
common stock
U
سهام معمولی شرکت
action
U
سهم سهام شرکت
actions
U
سهم سهام شرکت
actionary
U
دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
take over bid
U
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
holding company
U
شرکتی که مالک سهام یک یاچند شرکت میباشدودرسیاست انان مداخله میکند
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
accumulated profit
U
پولی که شرکت یا شخصی در سال های قبل به دست آورده و استفاده نکرده یا به خریداران سهام نداده است
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
stop loss order
U
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
stoporder
U
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
dissemination
U
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock jobber
U
محتکر سهام دلال سهام
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
joint and several
U
تضامنی
joint guarantor
U
ضامن تضامنی
joint and several reponsibility
U
مسئوولیت تضامنی
joint and several responsibility
U
مسئوولیت تضامنی
joint and several liability
U
مسئوولیت تضامنی
joint responsibility
U
مسئوولیت تضامنی
joint and several guarantee
U
ضمانت تضامنی
unbred
U
پرورش نیافته
untaught
U
تعلیم نیافته
underdeveloped
U
توسعه نیافته
unmitigated
U
تخفیف نیافته
underdeveloped area
U
منطقه توسعه نیافته
unregenerate
U
دوباره حیات نیافته
unregenerated
U
دوباره حیات نیافته
underdeveloped nations
U
ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries
U
کشورهای توسعه نیافته
immature
U
رشد نیافته نابهنگام
unsaved
U
محفوظ نشده نجات نیافته
unicef (= united nations international
U
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
underdeveloped
U
رشد کافی نیافته عقب افتاده
exoterical
U
خارجی جهری بدرون راه نیافته
letterheads
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead
U
مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation
U
شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
COMAL
U
زبان برنامه نویسی ساخت نیافته مشابه با BASIC
limited company
U
شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company
U
شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
extending
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extends
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend
U
استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
parent company
U
شرکت مادر شرکت مرکزی
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource
U
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
collective guarantee
U
مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
U
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group
U
شرکت سهامی
[شرکت]
body corporate
U
شرکت شرکت سهامی
issue
U
انتشار
issuance
U
انتشار
spreading
U
انتشار
broadcasts
U
انتشار
incidence
U
انتشار
broadcast
U
انتشار
emission
U
انتشار
promulgation
U
انتشار
publicity
U
انتشار
emissions
U
انتشار
progation
U
انتشار
irradiation
U
انتشار
dissemination
U
انتشار
effluxion
U
انتشار
pervasion
U
انتشار
publishment
U
انتشار
proclamations
U
انتشار
diffusion
U
انتشار
propagation
U
انتشار
effluence
U
انتشار
dispersion
U
انتشار
report
U
انتشار
currency
U
انتشار
newsreader
U
انتشار
issues
U
انتشار
publication
U
انتشار
issued
U
انتشار
reported
U
انتشار
publications
U
انتشار
reports
U
انتشار
proclamation
U
انتشار
currencies
U
انتشار
omissions
U
انتشار
omission
U
انتشار
publish
U
انتشار دادن
propagation constant
U
ثابت انتشار
republication
U
انتشار مجدد
propagation delay
U
تاخیر انتشار
sound propagation
U
انتشار صوت
published
U
انتشار دادن
publishes
U
انتشار دادن
velocity of propagation
U
سرعت انتشار
wave motion
U
انتشار موج
noise
U
انتشار دادن
noises
U
انتشار دادن
antenna pattern
U
انتشار انتن
wave propagation
U
انتشار موج
newsworthy
U
قابل انتشار
issue
U
انتشار دادن
issues
U
انتشار دادن
emissions
U
انتشار امواج
propagation sequence
U
مرحله انتشار
light emission
U
انتشار نور
propagandize
U
انتشار دادن
load spread
U
انتشار نیرو
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
money creation
U
انتشار پول
thought broadcasting
U
انتشار فکر
to bruit abroad
انتشار دادن
emission
U
انتشار امواج
issued
U
انتشار دادن
diffusion
U
انتشار نور
circulation
U
انتشار جریان
advertise
U
انتشار دادن
circulations
U
انتشار جریان
immission
U
انتشار خارجی
diffusion
U
انتشار پخش
diffusion coefficient
U
ضریب انتشار
image speard
U
انتشار تصویر
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
electron emmission
U
انتشار الکترون
electronic emission
U
انتشار الکترونها
emissivity
U
قابلیت انتشار
diffusible
U
قابل انتشار
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
rate of flame propagation
U
سرعت انتشار شعله
issue
U
انتشار دادن صدور
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
error propagation
U
انتشار خطا
[ریاضی]
circulative
U
انتشار دهنده یا یابنده
issued
U
انتشار دادن صدور
spreads
U
منتشر شدن انتشار
spread
U
منتشر شدن انتشار
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
issues
U
انتشار دادن صدور
efflux
U
انتشار بخارج جریان
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
liquidate
U
سهام
liquidates
U
سهام
holding
U
سهام
liquidating
U
سهام
stocked
U
سهام
portfolio
U
سهام
portfolios
U
سهام
secular trend
U
سهام
stock
U
سهام
liquidated
U
سهام
international development association
U
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
advertises
U
اعلان کردن انتشار دادن
promulgates
U
انتشار دادن ترویج کردن
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
promulgate
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgated
U
انتشار دادن ترویج کردن
propagated
U
انتشار دادن پخش کردن
propagates
U
انتشار دادن پخش کردن
propagating
U
انتشار دادن پخش کردن
propagate
U
انتشار دادن پخش کردن
promulgating
U
انتشار دادن ترویج کردن
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
advertised
U
اعلان کردن انتشار دادن
diasy chain
U
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
conversion of shares
U
تبدیل سهام
dividend
U
سود سهام
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس سهام
fixed portion
U
سهام معینه
preferred shares
U
سهام مقدم
debenture stock
U
سهام قرضه
bank stock
U
سهام بانک
stock exchange
U
بورس سهام
privileged shares
U
سهام ممتاز
deferred share
U
سهام موجل
to buy into
U
سهام خریدن در
dividends
U
سود سهام
holding
U
دارائی سهام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com