Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pastoralist
U
سازنده شعرهای روستایی چوپان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in others of his poems
U
در شعرهای دیگرش
pertubative
U
اشفته سازنده مضطرب سازنده
shepherdess
U
چوپان زن
shepherdesses
U
چوپان زن
shapherd
U
چوپان
sheepherder
U
چوپان
rancher
U
چوپان
shepherd
U
چوپان
shepherded
U
چوپان
shepherding
U
چوپان
herdsmen
U
چوپان
herdsman
U
چوپان
neatherd
U
چوپان
herder
U
چوپان
chloe
U
چوپان زن
shepherds
U
چوپان
ranchers
U
چوپان
teasels
U
شانه چوپان
cry wolf
<idiom>
U
چوپان دروغگو
chloe
U
دخترک چوپان
teazles
U
شانه چوپان
teazels
U
شانه چوپان
pastors
U
شبان چوپان
pastor
U
شبان چوپان
teazle
U
شانه چوپان
teasel
U
شانه چوپان
teazel
U
خارخسک شانه چوپان
goatsucker
U
مرغ چوپان فریب
pasturer
U
رمه چران چوپان
ranchero
U
گله دار چوپان
hawbuck
U
روستایی کم رو
ruralist
U
روستایی
russetting
U
روستایی
cottagers
U
روستایی
cottager
U
روستایی
churl
U
روستایی
rural
U
روستایی
villagers
U
روستایی
villager
U
روستایی
tao
U
روستایی
muzhik or moujik
U
روستایی
loblolly
U
روستایی
agrestic
U
روستایی
rustic
U
روستایی
russeting
U
روستایی
bucolic
U
روستایی
clodhoppers
U
روستایی
boors
U
روستایی
boor
U
روستایی
peasants
U
روستایی
peasant
U
روستایی
yokel
U
روستایی
yokels
U
روستایی
clodhopper
U
روستایی
Ferme ornee
U
[روستایی]
ruralize
U
روستایی شدن
cottage industry
U
صنعت روستایی
diamond-faced
U
روستایی سازی
puli
U
سگ روستایی مجارستانی
plough boy
U
جوانک روستایی
municipal road
U
راه روستایی
musette
U
یکجوررقص روستایی
hoyden
U
روستایی بی تربیت
isolated electric plant
U
نیروگاه روستایی
rurality
U
زندگی روستایی
cottages
U
خانه روستایی
cottage
U
خانه روستایی
predial or prae
U
کشتی روستایی
villatic
U
روستایی دهاتی
gammer
U
پیر زن روستایی
cottage industries
U
صنعت روستایی
hobnail
U
دهاتی روستایی
russet
U
روستایی ضخیم
swain
U
جوان روستایی
rustic manners
U
اطوار روستایی یا ناهنجار
countryfied
U
روستایی روستا صفت
country seat
U
خانهی بزرگ روستایی
country seats
U
خانهی بزرگ روستایی
pastoralism
U
سبک شعر روستایی
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
countrified
U
روستایی روستا صفت
georgic
U
وابسته به کشاورزی روستایی
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
ruralization
U
ایجاد زندگی روستایی
cot
U
کلبه روستایی
[حقیر]
bumpkin
U
روستایی نادان یا کودن
gaffers
U
پیر مرد روستایی
hawbuck
U
روستایی بیدست وپا
gaffer
U
پیر مرد روستایی
bumpkins
U
روستایی نادان یا کودن
peasntry
U
حالت یا خوی روستایی
idyl
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
pastorale
U
شعرویاموسیقی روستایی داستان شبانی
idyl
U
چکامه درباره زندگی روستایی
idyll
U
چکامه درباره زندگی روستایی
granges
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
a rural backwater
U
محل روستایی عقب افتاده
idylls
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
idyll
U
شرح منظرهای اززندگانی روستایی
grange
U
خانه ییلاقی یا ساختمانهای روستایی
idylls
U
چکامه درباره زندگی روستایی
cotter
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
jacquerie
U
شورش و قیام روستاییان طبقه روستایی
vestal
U
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
cottar
U
روستایی اسکاتلندی که کلبه رعیتی دارد
kern
U
پیاده سبک اسحله ایرلندی روستایی
cottier
U
روستایی ایرلندی که کلبهای اجاره کرده است
To cry wolf .
U
آی گرگ آی گرگ کردن ( اشاره بداستان چوپان دروغگه )
fabricator
U
سازنده
fomative
U
سازنده
wright
U
سازنده
fabricant
U
سازنده
constructive
U
سازنده
manufacturers
U
سازنده
producer
U
سازنده
concoctor
U
سازنده
producers
U
سازنده
constituent
U
سازنده
compositor
U
سازنده
compositors
U
سازنده
builder
U
سازنده
instrumentalists
U
سازنده
instrumentalist
U
سازنده
builders
U
سازنده
constituents
U
سازنده
makers
U
سازنده
maker
U
سازنده
manufacturer
U
سازنده
components
U
سازنده
component
U
سازنده
constructor
U
سازنده
builder
U
موسس سازنده
restrictive
U
محدود سازنده
refrigerative
U
خنک سازنده
alterative
U
دگرگون سازنده
assurer
U
مطمئن سازنده
refrigrative
U
خنک سازنده
renovator
U
باز نو سازنده
vitiator
U
تباه سازنده
melodist
U
سازنده ملودی
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
qualificatory
U
محدود سازنده
sonneteer
U
سازنده غزل
spoiler
U
فاسد سازنده
presentive
U
مجسم سازنده
procreator
U
موجد سازنده
separative
U
جدا سازنده
subjugator
U
مطیع سازنده
supersessive
U
لغو سازنده
suppressive
U
موقوف سازنده
purificative
U
پا سازنده تطهیری
ingredients
U
عنصر سازنده
builders
U
موسس سازنده
suppressor
U
موقوف سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
manifestative
U
اشکار سازنده
components
U
جزء سازنده
factors
U
سازنده فاکتور
coordinative
U
متناسب سازنده
qualifier
U
ملایم سازنده
dispossessor
U
بی بهره سازنده
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
film developer
U
سازنده فیلم
deific
U
خدا سازنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
distractive
U
پریشان سازنده
component
U
جزء سازنده
elucidatory
U
روشن سازنده
enslaver
U
بنده سازنده
depletive
U
تهی سازنده
fabricator
U
سازنده وسایل
qualifiers
U
ملایم سازنده
lubricants
U
روان سازنده
lubricant
U
روان سازنده
lubricating
U
روان سازنده
lubricates
U
روان سازنده
lubricated
U
روان سازنده
assuror
U
مطمئن سازنده
irradiative
U
روشن سازنده
inveigler
U
گمراه سازنده
interceptive
U
جدا سازنده
composer
U
سازنده مصنف
composers
U
سازنده مصنف
factor
U
سازنده فاکتور
procreation
U
سازنده زایش
incorporator
U
یکی سازنده
lubricate
U
روان سازنده
lutist
U
سازنده عود
reflective
U
بازتابنده منعکس سازنده
formative
U
ترکیب کننده سازنده
wright
U
کارگر سازنده نجار
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
toyer
U
سازنده اسباب بازی
reflectional
U
بازتابنده منعکس سازنده
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
paper stainer
U
سازنده کاغذهای دیواری
metrist
U
سازنده نظم وشعر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com