English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
affect structure U ساخت عاطفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
impassive U بی عاطفه
stolidly U بی عاطفه
cold livered U بی عاطفه
coldhearted U بی عاطفه
resupine U بی عاطفه
cold hearted U بی عاطفه
cold blooded U بی عاطفه
affects U عاطفه
sentiment U عاطفه
heartless U بی عاطفه
callous U بی عاطفه
affect U عاطفه
inhuman U بی عاطفه
dead hearted U بی عاطفه
insensible to pity U بی عاطفه
obdurate U بی عاطفه
soulless U بی عاطفه
insensitive U بی عاطفه
insensitivity U بی عاطفه
affection U عاطفه
unfeeling U بی عاطفه
insensate U بی عاطفه
stolid U بی عاطفه
unkind U بی محبت بی عاطفه
unkinder U بی محبت بی عاطفه
unkindest U بی محبت بی عاطفه
ice berg U ادم بی عاطفه
affect inversion U وارونگی عاطفه
affeluo'so a U عاطفه امیز
affect block U وقفه عاطفه
affect display U نمایش عاطفه
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
displacement of affect U جابه جایی عاطفه
transposition of affect U جابه جایی عاطفه
heart U مغز درخت عاطفه
seentimentally U از روی احساسات یا عاطفه
impassibly U بی نشان دادن عاطفه
hearts U مغز درخت عاطفه
construction U ساخت
fecit U ساخت
make up U ساخت
invenit U ساخت
generations U ساخت
habitus U ساخت
manufactory U ساخت
form U ساخت
constructions U ساخت
formed U ساخت
making U ساخت
make-up U ساخت
forms U ساخت
substandard U بد ساخت
composition U ساخت
compositions U ساخت
generation U ساخت
conformation U ساخت
manufacturing U ساخت
manufactures U ساخت
syntheses U ساخت
fabrication U ساخت
manufactured U ساخت
manufacture U ساخت
built U ساخت
structure U ساخت
unstructured U بی ساخت
synthesis U ساخت
workmanship U ساخت
texture U ساخت
textures U ساخت
design U ساخت
designs U ساخت
performance U ساخت
performances U ساخت
formation U ساخت
structures U ساخت
structuring U ساخت
prototyping U ساخت یک نمونه
tectonics U زمین ساخت
covinous U ساخت وپاختی
control structure U ساخت کنترل
tectonic U زمین ساخت
american make U ساخت امریکایی
field strcture U ساخت میدانی
block structure U ساخت کندهای
social strcture U ساخت اجتماعی
class structure U ساخت طبقاتی
simple structure U ساخت ساده
capital structure U ساخت سرمایه
block structured U با ساخت کندهای
structure U ساختار ساخت
static structure U ساخت ایستا
covin U ساخت وپاخت
program structure U ساخت برنامه
new built U تازه ساخت
mental structure U ساخت ذهنی
home made U ساخت داخلی
home made U ساخت بومی
homemade U ساخت میهن
market structure U ساخت بازار
manufacturing process U پویش ساخت
manufacturing process U فرایند ساخت
confections U ترکیب ساخت
confection U ترکیب ساخت
manufacturing cost U هزینه ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture cost U ارزش ساخت
latent structure U ساخت نهفته
new buit U تازه ساخت
newmade U تازه ساخت
group structure U ساخت گروهی
data structure U ساخت داده ها
production time U زمان ساخت
deep structure U ژرف ساخت
production cost U ارزش ساخت
production process U روند ساخت
infra structure U زیر ساخت
power structure U ساخت قدرت
dynamic structure U ساخت پویا
population structure U ساخت جمعیت
factory order U سفارش ساخت
family structure U ساخت خانواده
phrase structure U با ساخت عبارتی
file structure U ساخت پرونده
personality structure U ساخت شخصیت
formatio reticularis U ساخت شبکهای
reticular formation U ساخت شبکهای
perceptual structure U ساخت ادراکی
machine made U ساخت ماشین
tree structure U ساخت درختی
elaborates U ساخت استاد
design and construction U طراحی و ساخت
manufacturing U صنعت ساخت
productions U ارائه ساخت
man made U ساخت بشر
man-made U ساخت بشر
rebuild U تجدید ساخت
rebuilds U تجدید ساخت
structuralists U ساخت گرای
structuralist U ساخت گرای
makes U ساختمان ساخت
production U ارائه ساخت
makes U ساخت ترکیب
elaborating U ساخت استاد
elaborated U ساخت استاد
elaborate U ساخت استاد
building blocks U کنده ساخت
building block U کنده ساخت
grafts U ساخت وپاخت
grafted U ساخت وپاخت
graft U ساخت وپاخت
make U ساختمان ساخت
make U رسیدن به ساخت
make U ساخت ترکیب
makes U رسیدن به ساخت
assembly U نصب ساخت
well made U خوش ساخت
agro industry U کشت و ساخت
brand name U علامت ساخت
brand names U علامت ساخت
collusion U ساخت وپاخت
collusion U ساخت و پاخت
home-made U ساخت میهن
structuralism U ساخت گرایی
structuring U ساختار ساخت
structures U ساختار ساخت
workmanship U کار ساخت
forbade U نا مقدور ساخت
unstructured interview U مصاحبه بی ساخت
reconstitute U تجدید ساخت
reconstituted U تجدید ساخت
structured U ساخت یافته
reconstitutes U تجدید ساخت
reconstituting U تجدید ساخت
shop U محل ساخت
shopped U محل ساخت
shops U محل ساخت
structured U دارای ساخت
brick U آجر [ساخت و ساختمان]
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
man made goods U کالاهای ساخت بشر
clinker U آجر [ساخت و ساختمان]
brick-bat U آجر [ساخت و ساختمان]
man made wealth U ثروت ساخت بشر
clay brick U آجر [ساخت و ساختمان]
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
make-up U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
packaging U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
layout U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
structural psychology U روانشناسی ساخت گرا
structured english U انگلیسی ساخت یافته
structured interview U مصاحبه ساخت دار
structured walkthroughs U بررسیهای ساخت یافته
design U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
style U ساخت [سازمانی یا سیستمی]
claybrick U آجر [ساخت و ساختمان]
make or buy decision U تصمیم به ساخت یاخرید
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com