English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tree structure U ساخت درختی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
work in progress U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
work in process U کالاهای در حال ساخت کالاهائیکه مراحل ساخت رامی گذرانند
Visual Basic U ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود
os/ U سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
abatis U سد درختی
arboreous U درختی
arboraceous U درختی
arboreal U درختی
abattis U سد درختی
dendroidal U درختی
dendriform U درختی
Yggdrasil U درختی اسطوره ای
mock orange U یاس درختی
sorrel tree U ترشک درختی
to shin up a tree U از درختی بالارفتن
sourwood U ترشک درختی
treehopper U زنجره درختی
hollyhock U ختمی درختی
monthly rose U خطمی درختی
tree network U شبکه درختی
saddletree U لاله درختی
to prune a tree U درختی را آراستن
to lop a tree U درختی را آراستن
syrian mallow U خطمی درختی
tree traversal U تقاطع درختی
semiarboreal U نیمه درختی
wood sorrel U ترشک درختی
basswood U لاله درختی
arborization U ارایش درختی
to chop dowm a tree U درختی را انداختن
syringa U یاس درختی
hyla U قورباغه درختی
orangutan U میمون درختی برنئوسوماترا
to lop off a branch [from a tree] U شاخه ای را [از درختی] بریدن
huffman tree U درختی با کمترین مقادیر
strawberry tree U توت فرنگی درختی
mayapple U درختی از نوع زرشک
orangoutang U میمون درختی برنئوسوماترا
to lop a tree U سرشاخه درختی را زدن
to prune a tree U سرشاخه درختی را زدن
tree sort U مرتب کردن درختی
to truncate a tree U شاخههای درختی را زدن
understory vegetation U گیاهان زیر درختی
abat U راه بند درختی
leaf U گره آخر در ساختار درختی
madrono U توت فرنگی درختی انگور خرس
madrone U توت فرنگی درختی انگور خرس
ring bark U پوست درختی را حلقه ایی بریدن
timberline U خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
katydid U حشره راست بال درختی ازخانواده locustidae
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
seral U مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
optimal merge tree U نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
pine design U طرح درخت کاج [که بیشتر در طرح های بندی خشتی و درختی بکار می رود.]
iguana سوسمار درختی [هرنوع سوسمار بزرگ]
hierarchy U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies U روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
paradise rug U طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
form U ساخت
forms U ساخت
invenit U ساخت
generations U ساخت
generation U ساخت
conformation U ساخت
constructions U ساخت
make up U ساخت
manufactory U ساخت
making U ساخت
habitus U ساخت
compositions U ساخت
formed U ساخت
fecit U ساخت
make-up U ساخت
composition U ساخت
structures U ساخت
structure U ساخت
manufacture U ساخت
formation U ساخت
texture U ساخت
textures U ساخت
workmanship U ساخت
structuring U ساخت
manufactured U ساخت
manufactures U ساخت
unstructured U بی ساخت
fabrication U ساخت
design U ساخت
designs U ساخت
performance U ساخت
manufacturing U ساخت
built U ساخت
synthesis U ساخت
syntheses U ساخت
substandard U بد ساخت
performances U ساخت
construction U ساخت
covinous U ساخت وپاختی
unstructured interview U مصاحبه بی ساخت
homemade U ساخت میهن
data structure U ساخت داده ها
structuralists U ساخت گرای
control structure U ساخت کنترل
deep structure U ژرف ساخت
covin U ساخت وپاخت
population structure U ساخت جمعیت
field strcture U ساخت میدانی
family structure U ساخت خانواده
factory order U سفارش ساخت
formatio reticularis U ساخت شبکهای
manufacturing U صنعت ساخت
reticular formation U ساخت شبکهای
file structure U ساخت پرونده
group structure U ساخت گروهی
home made U ساخت داخلی
home made U ساخت بومی
dynamic structure U ساخت پویا
social strcture U ساخت اجتماعی
mental structure U ساخت ذهنی
simple structure U ساخت ساده
new built U تازه ساخت
new buit U تازه ساخت
newmade U تازه ساخت
perceptual structure U ساخت ادراکی
personality structure U ساخت شخصیت
phrase structure U با ساخت عبارتی
power structure U ساخت قدرت
production process U روند ساخت
production cost U ارزش ساخت
production time U زمان ساخت
program structure U ساخت برنامه
market structure U ساخت بازار
manufacturing process U پویش ساخت
infra structure U زیر ساخت
well made U خوش ساخت
latent structure U ساخت نهفته
machine made U ساخت ماشین
design and construction U طراحی و ساخت
tectonics U زمین ساخت
manufacture cost U ارزش ساخت
manufacture process U فرایند ساخت
manufacture process U فراگرد ساخت
tectonic U زمین ساخت
static structure U ساخت ایستا
manufacturing cost U هزینه ساخت
manufacturing process U فرایند ساخت
prototyping U ساخت یک نمونه
brand names U علامت ساخت
man-made U ساخت بشر
man made U ساخت بشر
productions U ارائه ساخت
production U ارائه ساخت
makes U ساخت ترکیب
makes U رسیدن به ساخت
makes U ساختمان ساخت
make U ساخت ترکیب
rebuild U تجدید ساخت
rebuilds U تجدید ساخت
assembly U نصب ساخت
brand name U علامت ساخت
shops U محل ساخت
shopped U محل ساخت
shop U محل ساخت
reconstituting U تجدید ساخت
reconstitutes U تجدید ساخت
make U رسیدن به ساخت
reconstituted U تجدید ساخت
reconstitute U تجدید ساخت
make U ساختمان ساخت
elaborating U ساخت استاد
forbade U نا مقدور ساخت
workmanship U کار ساخت
structuring U ساختار ساخت
structures U ساختار ساخت
structure U ساختار ساخت
confections U ترکیب ساخت
structuralist U ساخت گرای
structured U ساخت یافته
structured U دارای ساخت
elaborates U ساخت استاد
elaborated U ساخت استاد
elaborate U ساخت استاد
building blocks U کنده ساخت
building block U کنده ساخت
grafts U ساخت وپاخت
grafted U ساخت وپاخت
graft U ساخت وپاخت
confection U ترکیب ساخت
structuralism U ساخت گرایی
american make U ساخت امریکایی
affect structure U ساخت عاطفه
collusion U ساخت و پاخت
collusion U ساخت وپاخت
class structure U ساخت طبقاتی
capital structure U ساخت سرمایه
block structure U ساخت کندهای
home-made U ساخت میهن
agro industry U کشت و ساخت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com