Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sculpturesque
U
ساخته شده بشکل مجسمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
falsie
U
پارچه یالاستیکی که بشکل پستان ساخته اند و درپستان بند کارمیرود
leathern
U
ساخته شده از چرم بشکل چرم
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
statuesque
U
شبیه مجسمه سبک مجسمه
cost plus contracts
U
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
statue
U
مجسمه
statues
U
مجسمه
sculptor work
U
مجسمه
image
U
مجسمه
image
U
مجسمه
images
U
مجسمه
footpaths
U
پایه مجسمه
mannequin
U
مجسمه چوبی
mannequins
U
مجسمه چوبی
statuary
U
مجسمه سای
image
U
مجسمه شکل
acropodium
U
پایهء مجسمه
plaster of Paris
U
گچ مجسمه سازی
sculpture
U
مجسمه سازی
sculptures
U
مجسمه سازی
footpath
U
پایه مجسمه
images
U
مجسمه شکل
statuette
U
مجسمه کوچک
entablement
U
سکوی مجسمه
statue of liberty
U
مجسمه ازادی
antique statue
U
مجسمه عتیقه
statuettes
U
مجسمه کوچک
imagery
U
شکل و مجسمه
sphinx
مجسمه ابوالهول
sphinxes
U
مجسمه ابوالهول
sculpturesque
U
شبیه مجسمه
waxworks
U
مجسمه سازی ازموم
waxwork
U
مجسمه سازی ازموم
idol
U
خدای دروغی مجسمه
busts
U
مجسمه نیم تنه
sculptor
U
مجسمه ساز حجار
busting
U
مجسمه نیم تنه
busted
U
مجسمه نیم تنه
taille
U
شکل وساخت مجسمه
plinths
U
ازاره پایه مجسمه
sculptors
U
مجسمه ساز حجار
plinth
U
ازاره پایه مجسمه
bust
U
مجسمه نیم تنه
socle
U
پایه ستون یا مجسمه
figurine
U
مجسمه سفالین رنگی
sculptress
U
مجسمه ساز حجار
figurines
U
مجسمه سفالین رنگی
banderol
U
[نوار تزئینی مجسمه]
foliate mask
U
صورت مجسمه انسان
figurin
U
مجسمه سفالین رنگی
pedestals
U
پایه مجسمه شالوده
pedestal
U
پایه مجسمه شالوده
plastic
U
پلاستیک مجسمه سازی
caryatid
U
ستونی که مجسمه زن باشد
insculp
U
مجسمه سازی کردن
muscling
U
در پیکرنگاری و مجسمه سازی
entablement
U
صفحه زیر مجسمه
banderole
U
[نوار تزئینی مجسمه]
production
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions
U
ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
telamon
U
ستونی که مجسمه مرد باشد
statuesque
U
خوش هیکل مجسمه وار
busted
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestals
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
busting
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
statuary
U
مجسمه ساز هیکل تراشی
bust
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
busts
U
مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestal
U
پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
paris doll
U
مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
Make sure the statuette doesnt topple over .
U
هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
caster for pedestal
U
چرخ پایه
[میز یا مجسمه یا چراغ]
modular construction
U
ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
cynocephalus
U
[مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
the statue was well niched
U
مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
acroter
U
انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
figure head
مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند
[رئیس پوشالی]
acrolithus
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
corpe
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
corp
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
acrolith
U
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
His sculptures blend into nature as if they belonged there.
U
مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
wrought
U
ساخته
framed
U
ساخته
fecit
U
ساخته است
bamboo
U
ساخته شده از نی
makable
U
ساخته شدنی
irowork
U
اهن ساخته
bamboos
U
ساخته شده از نی
soi disant
U
خود ساخته
precast
U
پیش ساخته
i do not have it in me
U
از من ساخته نیست
it is made
U
ساخته میشود
prefabricate
U
پیش ساخته
haniwork
U
دست ساخته
simulated
U
شبیه ساخته
pucka
U
ساخته شده
officinal
U
ساخته واماده
prefabs
U
پیش ساخته
prefab
U
پیش ساخته
ruled surface
U
سطح خط ساخته
artificalism
U
ساخته پنداری
prefabricated
U
پیش ساخته
self-made
U
خود ساخته
self made
U
خود ساخته
made
U
ساخته شده
manufactured head
U
سر ساخته شده
immature
U
نیم ساخته
self constituted
U
خود ساخته
pukka
U
ساخته شده
paved ford
U
گدار ساخته
self formed
U
خود ساخته
hand made
U
ساخته دست
pre fabricated
U
پیش ساخته شده
it is made
U
ساخته شده است
built up beam
U
تیر ساخته شده
cellulosic
U
ساخته شده از سلول
intermediate product
U
محصول نیم ساخته
unregenerated
U
دوباره ساخته نشده
unregenerate
U
دوباره ساخته نشده
semi finished goods
U
کالاهای نیمه ساخته
blueprint
U
نقشه پیش ساخته
blueprints
U
نقشه پیش ساخته
high wrought
U
با استادی ساخته شده
india rubber
U
ساخته شده از لاستیک
india rubbers
U
ساخته شده از لاستیک
pre cast concrete
U
بتن پیش ساخته
build up beam
U
تیر ساخته شده
fabrication
U
کالاهای ساخته شده
zipgun
U
طپانچه دست ساخته
modular design
U
مدل پیش ساخته
wolframic
U
ساخته شده ازتنگستن
marmorean
U
ساخته شده از مرمر
marmoreal
U
ساخته شده از مرمر
heparin
U
که در کبد ساخته میشود
tubular
U
ساخته شده ازلوله
man-made
U
ساخته دست انسان
synthetic tar
U
قطران باز ساخته
teacher made test
U
ازمون معلم ساخته
stanchion
U
ستون پیش ساخته
man made
U
ساخته دست انسان
finished goods
U
کالاهای ساخته شده
arundinaceous
U
بشکل نی
hoof
U
بشکل سم
in the light of
U
بشکل
floriform
U
بشکل گل
in the shape of
U
بشکل
ungulate
U
بشکل سم
caprine
U
بشکل بز
hoofs
U
بشکل سم
pinnately
U
بشکل پر
Who has composed this tune?
U
این آهنگ راکی ساخته ؟
plate girder
U
تیر ساخته شده از تسمه
rebuilds
U
چیز دوباره ساخته شده
gimmal
U
ساخته شده از حلقههای تودرتو
broadloom
U
ساخته شده درکارگاه وسیع
sapphirine
U
ساخته شده ازیاقوت کبود
wickerwork
U
ساخته شده از ترکه سبدسازی
alligators
U
ساخته شده ازپوست تمساح
home-made
<adj.>
U
در خانه ساخته
[تهیه]
شده
wooden
U
از چوب ساخته شده خشن
rebuild
U
چیز دوباره ساخته شده
piragua
U
ساخته شده ازتنه درخت
alligator
U
ساخته شده ازپوست تمساح
half timber
U
ساخته شده از الوار کوتاه
modular design
U
مدل ساختمانی پیش ساخته
on site concrete
U
بتن ساخته شده در کارگاه
slatted
U
ساخته شده از تکههای باریک
herbal
U
ساخته شده از علف وگیاه
pinwale
U
ساخته شده ازالیاف باریک
boxes are made of wood
U
جعبه ها از چوب ساخته میشوند
icehouse
U
خانه وساختمان ساخته شده از یخ
ice crete
U
بتون یک پارچه یا پیش ساخته
whole wheat
U
ساخته شده از گندم ساییده
reed
U
قصب ساخته شده ازنی
spar bridge
U
پل ساخته شده ازگرده چوب
fictile
U
فرف سفالی ساخته شده از گل
finish stock
U
موجودی کالای ساخته شده
diagrammatically
U
بشکل هندسی
editorially
U
بشکل سرمقاله
forkedly
U
بشکل چنگال
shaped
U
بشکل درامده
cuculiform
U
بشکل فاخته
obcordate
U
بشکل دل وارونه
cruciform
U
بشکل صلیب
ovally
U
بشکل بیضی
tees
U
هر چیزی بشکل T
teeing
U
هر چیزی بشکل T
dendroid
U
بشکل درخت
actinomorphous
U
بشکل شعاعی
decimally
U
بشکل اعشار
fugitively
U
بشکل فراری
cylindrically
U
بشکل استوانه
ibex
U
بشکل بزکوهی
fastigiate
U
بشکل مخروط
campanulate
U
بشکل زنگ
semicircular
U
بشکل نیمدایره
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com