English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seashore U ساحل دریا
seashores U ساحل دریا
shore U ساحل دریا
shores U ساحل دریا
sea coast U ساحل دریا
seacoast U ساحل دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shelf U سراشیب ساحل دریا
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
foreshore U لبه جلوی ساحل دریا
foreshores U لبه جلوی ساحل دریا
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
seebreeze U باد از دریا به ساحل
ship to shore U حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
Other Matches
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement U عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
onshore U روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore U بطرف ساحل جلو ساحل
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
causey U ساحل
littoral U ساحل
bank U ساحل
banks U ساحل
shore U ساحل
sea shore U ساحل
brae U ساحل
landside U ساحل
shores U ساحل
ashore U به ساحل
coast U ساحل
beach U ساحل
coasts U ساحل
rivage U ساحل
beached U ساحل
beaches U ساحل
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
stethe U ساحل رودخانه
riparian U ساحل رودخانه زی
river line U خط ساحل رودخانه
near shore U نزدیک به ساحل
sandbanks U ساحل شنی
shores U کرانه ساحل
shore duty U خدمت ساحل
shore U کرانه ساحل
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
on shore U روی ساحل
backshore beach U ساحل جزرو مد
sandbank U ساحل شنی
beached U ساحل شنی
beaches U ساحل شنی
beached U زدن به ساحل
low lander U ساحل نشین
offshore U از جانب ساحل
beach U ساحل شنی
beach U زدن به ساحل
river bank U ساحل رودخانه
attack group U گروه تک به ساحل
offshore U دور از ساحل
back beach U ساحل جزرو مد
backshore U ساحل جزرو مد
river banks U ساحل رودخانه
onshore U واقع در ساحل
inshore U به طرف ساحل
beaches U زدن به ساحل
beach party U تیم ساحل
bank protection U ساحل داری
bank revetment U پوشش ساحل
bankside U شیب ساحل
hard beach U ساحل مستحکم
basegram U پیام از ساحل
land combat U نبرد در ساحل
coral reef U ساحل مرجانی
coastwards U بطرف ساحل
coastwise U درطول ساحل
coastward U درامتداد ساحل
coastward U بطرف ساحل
coastwards U درامتداد ساحل
in U نزدیک ساحل
in- U نزدیک ساحل
coast guardsman U ساحل بان
bars U خور پیشرفتگی اب به ساحل
bar U خور پیشرفتگی اب به ساحل
put out U از ساحل عازم شدن
retract U دور شدن از ساحل
retracted U دور شدن از ساحل
retracting U دور شدن از ساحل
roadstead U لنگرگاه دور از ساحل
lee shore U ساحل در معرض باد
Ivory Coast U کشور ساحل عاج
retracts U دور شدن از ساحل
riverain U ساکن ساحل رودخانه
coast in point U نقطه ورود به ساحل
coast defence U سازمان پدافنداز ساحل
landing beach U ساحل پیاده شدن
bank angle U زاویه شیب ساحل
the wares beat the shore U خوردن امواج به ساحل
inside U موج نزدیک ساحل
shoring U پیاده شدن در ساحل
waterside U متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore U امواج به ساحل می کوبد
hinterland U زمین پشت ساحل
hinterlands U زمین پشت ساحل
near bank U ساحل نزدیک رودخانه
ashore U بکنار بطرف ساحل
bank line U نخ ماهیگیری وصل به ساحل
insides U موج نزدیک ساحل
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
bank U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
banks U صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
shore break U موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
offshore winds U بادخشکی بادهای دور از ساحل
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
beaching gear U وسایل به ساحل کشیدن ناو
cay U ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
skate boat U قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
landing attack U تک همراه با پیاده شدن به ساحل
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
to wash something up U بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something ashore U بکنار ساحل شستن چیزی
coast in point U نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landing U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
landings U پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
liberty man U ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
alighting area U نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
barrier reef U صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
council of entent U ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
point break U موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
straight off U مستقیما درجلو موج روبه ساحل
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
camp-shedding U [پایه ها و تخته های روی ساحل رودخانه]
wharfs U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharf U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves U لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
approach line U خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
landing party U گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing attack U تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
jolly boat U قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
soups U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
soup U موج شکسته کف دار که بسرعت به ساحل می رسد
coastal refraction U تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
dune U خاکریز یاتپه شنی ساحل که بادانها را جابجامیکند
hard up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
painters U طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bank protection U حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
hard-up U جاده شیب دارکه ازمیان پیش ساحل بگذرد
scylla U صخرهای در ساحل ایتالیاروبروی گرداب معروف به "شاریبدیس " در سیسیل
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
mooring penant U طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
touchdown U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdowns U درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
at sea U در دریا
meerscham U کف دریا
benthos U ته دریا
sepiolite U کف دریا
sea froth U کف دریا
bree U دریا
sea foam U کف دریا
cuttlebone U کف دریا
lough U اب دریا
cuttle bone U کف دریا
high water line U خط مد دریا
holm U دریا
acajou U دریا
asea U در دریا
d.j.'s locker U ته دریا
asea U به دریا
meerschaum U کف دریا
spume U کف آب دریا
waterscape U اب دریا
channel U دریا
channeled U دریا
channeling U دریا
channelled U دریا
channels U دریا
the wave U دریا
the deep U دریا
the blue U دریا
merest U دریا
main U دریا
flood U رو د دریا
flooded U رو د دریا
high tides U مد دریا
high tide U مد دریا
sea U دریا
beach foam U کف آب دریا
ocean foam U کف آب دریا
sea foam U کف آب دریا
high water U مد دریا
seas U دریا
ground U کف دریا
floods U رو د دریا
sea bed U کف دریا
saltwater U اب دریا
on the sea U دریا
seabed U کف دریا
overboard U در دریا
mere U دریا
surface-to-air U دریا به هوا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com