English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
femme fatale U زن بدبخت کننده زن فریبنده
femmes fatales U زن بدبخت کننده زن فریبنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delusory U فریبنده گمراه کننده
confusion reflector U وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
poor d. U بدبخت
infelicitous U بدبخت
fortuneless U بدبخت
unhappiest U بدبخت
ill-fated U بدبخت
ill fated U بدبخت
ill starred U بدبخت
unfortunate U بدبخت
miserable U بدبخت
unhappy U بدبخت
wretch U بدبخت
wretches U بدبخت
unhappier U بدبخت
wretched U بدبخت
unblessed U بدبخت
unblest U بدبخت
woeful U بدبخت
luckless U بدبخت
sorriest U ناجور بدبخت
sorrier U ناجور بدبخت
sorry U ناجور بدبخت
donsie U بدبخت بدخیال
donsy U بدبخت بدخیال
to be ill-fated U بدبخت بودن
to be doomed U بدبخت بودن
For the unlucky man adversity comes from all direc. <proverb> U براى آدم بدبخت از در و دیوار مى بارد.
Death is good luck for the unlucky . <proverb> U براى آدم بدبخت مرگ خوشبختى است .
dummy U فریبنده
indued with charm U فریبنده
insinuative U فریبنده
inveigler U فریبنده
glamorous U فریبنده
dummies U فریبنده
enticing U فریبنده
winnings U فریبنده
winning U فریبنده
tempter U فریبنده
catching U فریبنده
captious U فریبنده
double mind U فریبنده
delusive U فریبنده
deceptive U فریبنده
illusory U فریبنده
enchantress U زن فریبنده
enchantresses U زن فریبنده
demon U فریبنده
demons U فریبنده
fascinating U فریبنده
attractive U فریبنده
sophisticate U فریبنده
captivating U فریبنده
bewitching U فریبنده
charmer U فریبنده
hollows U فریبنده
hollow U فریبنده
charming U فریبنده
double minded U فریبنده
charmers U فریبنده
sleekit U فریبنده
warlock U پست و فریبنده
seductively U بطور فریبنده
decoy ships U کشتیهای فریبنده
filbert base U پایگاه فریبنده
dummy message U پیام فریبنده
pump U حرکات فریبنده
pumped U حرکات فریبنده
pumps U حرکات فریبنده
move U حرکت فریبنده
moved U حرکت فریبنده
fascinatingly U بطور فریبنده
illusorily U بطور فریبنده
enchantingly U بطور فریبنده
charmingly U بطور فریبنده
witches U پیره زن فریبنده
witch U پیره زن فریبنده
kite U هدف کش فریبنده
wrenched U نقشه فریبنده
illusively U بطور فریبنده
wrenches U نقشه فریبنده
wrench U نقشه فریبنده
moves U حرکت فریبنده
kites U هدف کش فریبنده
gaff U شوخی فریبنده حیله
phantom U منظر فاهر فریبنده
phantasm U فاهر فریبنده سایه
phantoms U منظر فاهر فریبنده
q ship U ناو فریبنده ودروغین
stool U گروه فریبنده شکار
stutter step U گامهای فریبنده در حال دو
feint U حرکت فریبنده عملیات دروغین
sophisticate U رنگ واب فریبنده زدن به
fallaciously U بطور فریبنده و سفسطه امیز
dummies U دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy U دروغی تقلبی موضع فریبنده
feints U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting U حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted U حرکت فریبنده عملیات دروغین
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com