English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bad U زمان ماضی قدیمی فعل bid
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the past tense U زمان ماضی ماضی مطلق
preterit U زمان ماضی
hung U زمان ماضی فعل
ground U زمان ماضی فعل grind
ran U زمان ماضی فعل run
bade U زمان ماضی فعل bid
felt U :زمان ماضی فعل feel
rang U زمان ماضی فعل ring
tore U زمان ماضی فعل tear
flew U زمان ماضی فعل fly
left U : زمان ماضی فعل leave
hove U زمان ماضی فعل heave
led U زمان ماضی فعل lead
grew U زمان ماضی فعل grow
aoristic U وابسته به زمان ماضی غیر معین
found U زمان ماضی واسم فعول find
had U زمان ماضی واسم مفعول فعل have
founds U زمان ماضی واسم فعول find
fought U زمان ماضی واسم مفعول فعل fight
should U زمان ماضی واسم مفعول فعل معین shall
met U زمان ماضی واسم مفعول فعل meet
present perfect U مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
SDRAM U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
past U ماضی
perfect tense U ماضی قریب
past or preterite d. U ماضی مطلق
knew U ماضی فعل Know
present perfect tense U ماضی کامل
present perfect tense U ماضی قریب
past perfect U ماضی بعید
did not U ماضی منفی do
past perfect tense U ماضی بعید
the preterite tense U ماضی مطلق
perfect tense U ماضی کامل
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
leant U ماضی فعل lean
pluperfect U فعل ماضی بعید
preterit U وابسته بفعل ماضی
present progressive U ماضی قریب استمراری
aorist U ماضی غیر معین
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
i wish you would go U بجای ماضی استمراری در موردتمنی یا ارزو
primary tenses U زمانها یاصلی و گذشته وماضی قریب و ماضی بعید
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
perfect infinitive U مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
perfect participle U وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
old red sandstone U سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
were U گذشته فعل be to و جمع فعل ماضی was
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
We old – fashioned people . U ما قدیمی ها
old-timer U قدیمی
old timer U قدیمی
veteran U قدیمی
old time U قدیمی
stale cheque U چک قدیمی
outdated U قدیمی
age old U قدیمی
bygone U قدیمی
olden U قدیمی
date U قدیمی
dates U قدیمی
ancient U قدیمی
old-timers U قدیمی
senior U قدیمی
fogram U قدیمی
out of date U قدیمی
seniors U قدیمی
antiquated U قدیمی
archaic U قدیمی
timeworn U قدیمی
age-old U قدیمی
veterans U قدیمی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
ancient manuscript U نوشته قدیمی
new- U اخیرا و نه قدیمی
newest U اخیرا و نه قدیمی
newer U اخیرا و نه قدیمی
older U دیرینه قدیمی
unreconstructed U قدیمی مسلک
square toed U قدیمی مسلک
primal U بسیار قدیمی
fogy U ادم قدیمی
past master U استاد قدیمی
past masters U استاد قدیمی
fogey U ادم قدیمی
fogeys U ادم قدیمی
scholastic U متفکران قدیمی
fogies U ادم قدیمی
old hat U هر چیز قدیمی
incunabulum U کتب قدیمی
old U دیرینه قدیمی
oldest U دیرینه قدیمی
codex U نسخه قدیمی
paleography U کتابت قدیمی
uptight U قدیمی مسلک
arquebus U تفنگ قدیمی
ex U سابق قدیمی
by gone U قدیمی گذشته ها
ex- U سابق قدیمی
presentation copy U نسخه قدیمی
fuddy-duddy U قدیمی مسلک
old hat U قدیمی مسلک
protolanguage U زبان قدیمی
museum piece U قدیمی غیرعادی
culverin U یکجورتوپ قدیمی
fuddy-duddies U قدیمی مسلک
clapped-out U ماشینخرابو قدیمی
Old – time tunes . U آهنگهای قدیمی
new U اخیرا و نه قدیمی
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
prolonged U قدیمی مدید
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
old-style U روش گاهشماری قدیمی
to cling to the old ways U به رسوم قدیمی چسبیدن
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
old wives' tales U عقیدهی قدیمی و مردود
raffles U نوعی بازی قدیمی
tod U واحد قدیمی وزن
slow coach U ادم قدیمی مسلک
falcon U باز توپ قدیمی
old wives' tale U عقیدهی قدیمی و مردود
dodo U آدم قدیمی مسلک
wailing wall U دیوار قدیمی اورشلیم
sequins U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
viol U ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
dodoes U آدم قدیمی مسلک
raffle U نوعی بازی قدیمی
sequin U سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
falcons U باز توپ قدیمی
dodos U آدم قدیمی مسلک
rebeck U کمانچه سه سیمه قدیمی
ducat U مسکوک طلای قدیمی
archaism U انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
dating rugs [antique] U فرش عتیقه [قدیمی]
flintlocks U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
blunderbuss U نوعی تفنگ قدیمی
clepsydra U ساعت ابی قدیمی
Antiguated U آنتیک ،کهنه،قدیمی
nine pins U نوعی بولینگ قدیمی
rebec U کمانچه سه سیمه قدیمی
cataphract U نوعی زره قدیمی
flintlock U تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
fud U ادم قدیمی مسلک
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
shandradan U درشکه تک اسبه قدیمی
primitively U بطور قدیمی یا بدوی
runlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
rundlet U واحدگنجایش مایعات قدیمی
inkhorn U دوات شاخی قدیمی
shandrydan U درشکه تک اسبه قدیمی
cithara U یکنوع الت موسیقی قدیمی
fustier U کفک زده قدیمی مسلک
back copy U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
flying wedge U نوعی مانور تهاجمی قدیمی
ye U شکل قدیمی کلمه The شماها
fustiest U کفک زده قدیمی مسلک
back issue U نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
neoclassic U احیا کننده سبکهای قدیمی
stroud U پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
viola da gamba U ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
father file U پشتیبان گونه قدیمی فایل
fusty U کفک زده قدیمی مسلک
spicery U انباری ادویه [واژه قدیمی]
auditory U [نام قدیمی شبستان کلیسا]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com